كمي تعريف از شيرين زبوني هاي گلم
خوب دختر گلم يك هفته ديگه هم گذشت و امدم از شيرين زبونيها و قشنگيهات بگم توي هفته گذشته واكسن انفولانزا زدي و انشالله زمستان امسال زياد مريض نشي دو سه روز قبل از شما بابايي واكسن زد و شما ميگفتي من هم ميخوام بزنم اما وقتي خودت را برديم همش ميگفتي من ميترسم واكسن لازم نيست و فقط هم موقع تزريق درمانگاه را گذاشتي روي سرت و به محض تمام شدن تزريق صداي شما هم قطع شد و اين يعني درد نداشته و فقط ترس داشته سه شنبه جشن حنابندان دختر عموت بود توي راه وقتي داشتيم ميرفتيم باهم حرف ميزديم و من ازت سوال كردم فرنيا دوست داري بزرگ بشي چكاره بشي؟ فكر كردي و گفتي معلم بعد وقتي ازت پرسيدم به بچه ها چي ياد ميدي جوابت اين بود ""بهشو...