فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

فرشته کوچولو

از آخرين مطلب تا ديروز چه خبر

1393/6/5 10:20
نویسنده : مامانی
1,156 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان و دختر گلم

بلاخره همت كردم و امدم بنويسم خوب اين مدت خيلي جاها رفتيم و دخترم خيلي شيرين زبوني كرده كه اين باعث ميشه اين پست يكخورده طولاني بشه

اول يكمي از حرفهاي فرنيا

يك روز پنج شنبه سرسفره صبحانه ميگه بابايي كجاست؟ ميگم خوب سركاره ديگه

بعد ميگه ايكاش اينجا بود پاهاي منو ماساژ ميداد ميگم خوب بگذار من برات ماساژ بدم ميگه نه بابا بهتر بلدهخندونک

********************************

فرنيا برنامه ميان وعده براي مهد دارند يك روز گردو تمام شده بود و قرار بود بريم هايپراستار به بابايي گفتم بريم گردو بخريم اما هايپر گرون ميده از خشكبار بخريم ارزونتره

فرنيا سريع ميگه نه از هايپر بخريم بهتره درسته گرونه اما گردوهاش خوشمزه ترهخنده

################################

بريم سراغ عكسها

 

مهماني دادن فرنيا من وبابايي هم دعوت بوديم

مهماني1

مهماني 2

فرنيا خانم يك ماژيك گريم داره چند روز پيش يكدفعه از توي كشو كمد پيداش كرد و خواست من گريمش كنم

خوب هنر نقاشي من بهتر از اين نميشه

هنر مامان

بعدش هم خوابيد و گفت اين مدلي ميخوابه كه گريمش خراب نشه

خواب و گريم

اولين عكسي كه فرنيا از خودش گرفت همينجوري سروته گذاشتم كه متوجه بشيد چجوري از خودش عكس گرفته

عكس گرفتن فرنيا

اين هم وضع زندگي ما وقتي هليا و فرنيا خانه داري ميكنند و صد البته كه ما در اين مدت نبايد رفت و امد ميكرديم و حق دستشويي رفتن هم نداشتيمدلخور

بازي با هليا

3

4

خاله كوچيكه قبلا واسه فرنيا يك پازل سه بعدي اورده بود و چون انموقع كوچيك بود گفتيم وقتي خودش بزرگ شد درستش كنه روي بسته هم نوشته بود بالاي سه سال اما

به جان خودم بچه 41ساله كه خودم باشم سرگيجه گرفتم تا درستش كردم تازه 3-4ساعت هم وقت برد

اما فرنيا خوب باهاش بازي ميكنه چون سايزي هست كه عروسكهاي كوچولو توش جا ميشه و شده خانه عروسكها

پازل سه بعدي

يك روز بابايي هوس كرد بريم بيرون و جوجه كباب بخوريم رفتيم و خورديم و بماند كه چون تاريك بود جوجه سوخته خورديمخندونک اما بعدش كلي بازي كرديم

اين حالتهاي فرنيا منو ياده پارسا سينا ميندازه كه اصلا يك عكس مرتب گرفتن ازشون سخته از بس قيافه هاي مختلف از خودشون درميارن

پارك

اين عكس كه ديگه خود خود سينا استمحبت

20

اين عكس با اينكه خيلي تاريك و سياه به لطف بابايي كه فلاش نزده اما من خيلي دوستش دارم

30

يك روز هم بابايي ما را برد بوستان نهج البلاغه شن بازي و خودش رفت دوچرخه سواري

شن بازي

47

56

57

62

فرنيا دلش نمي خواست ما از اين تاب دور بشيم به هركسي هم نزديك ميشد ميگفت بريد يك جاي ديگه بازي كنيداجازه

تاب بازي از نوع خوابيدني

پرواز بر بال پروانه

بابا در مسير دوچرخه سواري به يك كوچه باغ كه توي پارك درست كرده بودند برخورد كرده بود و ما را برد كه انجا را ببينيم

99

مامان و فرنيا

خانه فرنيا و اسباب بازيهاش

فرنيا خيلي هوس تولد داره همش ميگه من دلم ميخواد فصل هندونه فصل تولدم باشه اخه بهش گفتم الان فصل تابستان و هندوانه است و وقتي فصل پاييز بياد و انار تولد شما ميشه كلاه تولد خريده بود به هركي ميرسيد ميگفت 1سال ديگه (بجاي 1ماه ديگه)مامانم ميخواد واسم تولد بگيره

17

همين هفته يعني 2شهريور فرنيا را برديم چشم پزشكي نور واسه معاينه چشماش و بعدش هم اوردمش سركارم پيش يكي از همكاران پرحوصله موند تا وقت رفتن كه دلش نميخواست از اون همكارمون جدا بشه و ميگفت مامان هنوز كه شب نشده چرا اداره شما زود تعطيل ميشهتعجبهمكارم كلي نقاشي براش كشيده بودند و فرنيا هم رنگشون كرد و وقتي برگشته بود خانه رفت سراغ كتاب نقاشيهاش

23

25

28

و بلاخره عكس ديشب بعد از حمام

عكس ديشب

31

خسته نباشيد

پسندها (4)

نظرات (20)

زرین
5 شهریور 93 10:57
سلام مامان فرنیا.ممنون که سر زدی به من. وای خدا این بچه های شیرین زبون رو برامون نگه داره.حیف که زود بزرگ میشن!من اگه توانایی داشتم هفت سالی یه دونه به دنیا می آوردم!
مامانی
پاسخ
من با همين يكي به غلط كردن افتادم خدا را شكر خيلي خوبه و همجوره سر همه چيز باهام همكاري كرد از شير گرفتن از پوشك گرفتن و... وگرنه دوباره ميخوردمش
مامانی فاطمه
5 شهریور 93 12:29
سلاااااااااااااااام مامانی توی مهمونی فرنیا اون اژدها هه هم دعوت بوده
مامانی
پاسخ
سلام عزيزم ان اژدها گل سرسبدشون بود نگاه به دندوناش نكن خيلي اژدهاي مهربوني گياه خواره
مامانی فاطمه
5 شهریور 93 12:33
گریمت قشنگ شده مامانی دست بابایی درد نکنه چه جای خوبی رفتید همیشه به خوشی وشادی وای عکسشو توی حوله تن پوش از پشت سر فکر کردم عروووووووسکه
مامانی
پاسخ
ممنون چشماتون قشنگ ميبينه اخه بچه ها همشون واقعا يك عروسك نازن
مامان النا
5 شهریور 93 18:32
سلام خانومی. فکرکنم فرنیا جان تو نقاشی به مامانش رفته که انقدر هنرمنده.
مامانی
پاسخ
نقاشي مامان كه اصلا جالب نيست اما دفترهاي دوره مدرسه بابا بزرگ فرنيا نشان ميده كه خيلي بابا بزرگ هنرمند بوده والان هم كه خاله كوچيكه در اين زمينه بسيار هنرمند هستند پست جديد عكسهاي نقاشي فرنيا را ميگذارم خيلي قشنگن واقعا دارم به اين ميرسم كه هنر نقاشي دخترم واقعا به ارثيه مربوط ميشه
مامان النا
5 شهریور 93 18:35
هم اون عکس دو نفره تون و هم خونه ی عروسکاش خیلی خوشگلن.
مامانی
پاسخ
ممنون دوست خوبم
مامان آیلا
6 شهریور 93 9:29
وای چه مهمونی جناب اژدها خان هم که دعوت هستند به مبارکی و میمنت خوش بگذره
مامانی
پاسخ
جناب اژدها گل سرسبد مهمانها بودند
مامان آیلا
6 شهریور 93 9:32
خوش به حالتون که فرنیا یک همبازی خوب داره
مامان آیلا
6 شهریور 93 9:38
خوب من هم باشم دلم می خواد خودم رو این تاب دراز بکشم و بازی کنم خو بچه حق داره
مامانی
پاسخ
خودم هم خيلي دلم ميخواست اما خوب.... ميشد مثل بابايي بشينم و تاب بخورم اما مدل فرنيا يكچيزه ديگه است حيف بزرگ شديم
مامان آیلا
6 شهریور 93 9:38
پرواز با پروانه
مامانی
پاسخ
اينقدر با احتياط دراز كشيد روي پروانه اولش فكر كردم بخاطر بالهاي پروانه است اما خودش گفت بيچاره مورچه ها انجا بودند نميخواستم لهشون كنم
مامان آیلا
6 شهریور 93 9:39
چه خوب آیلا اصلا میونه ای با رنگ و نقاشی نداره مامانی دستتون درد نکنه نقاشی رو صورت هم عالی شده تو رو خدا ببین چطور دستهاشم زیر سرش گذاشته
مامانی
پاسخ
اينقدر همه از كار نقاشي ام تعريف كردند داره راستي راستي باورم ميشه نقاشيم خوبه برم كلاس نقاشي مدرك بگيرم يا برم توي كار گريمممنون از تشويقها و دلگرميهاتون به يك مامان بي هنر اينقدر بامزه خوابيده بود من هم كنارش خواب بودم اين عكس را بابايي گرفته بود دختر نازم تا بيدار شد همان جوري خوابيده بود فكر كنم همش توي خواب هم به اين فكر ميكرده نكنه گريمش پاك بشه
مامان آیلا
6 شهریور 93 9:40
بابایی با فرنیا در ترکش من رو یاد عکسها یقدیم انداخت
مامان آیلا
6 شهریور 93 9:42
صحت آب گرم
مامان فتانه
6 شهریور 93 13:45
عزیزم چه عکسای نازی...همیشه به تفریح خانم شیرین زبون...چقدر اون پاز خونه قشنگه و جالب...نقاشی رو صورتشم خوب شده ها
مامانی
پاسخ
سلام بله پازلهاي سه بعدي است قشنگن اما خيلي چيزهاي ريزه ميزه داره كه بايد اول سرهم بشه بعد همشون روي يك صفحه وصل بشن تا اين پازل سه بعدي درست بشه خييييييييييييلي وقت گيره
حانیه
7 شهریور 93 0:36
عزیزم عکسات خیلی قشنگه چه دخمل شیرین زبونی
مامانی
پاسخ
ممنون خانمي
آقايون و خانوماي شيك پوش
7 شهریور 93 10:43
فروشگاه اينترنتي مارال ، عرضه كننده انواع شال و كلاه و عروسك و ست آتليه و ..... بافتني ارزان و شيك و مدرن . از فروشگاه اينترنتي مارال ديدن نماييد : http://redheart.hamvar.ir
مامان فرشته
7 شهریور 93 12:23
1-روز دختر مبارک فرنیا 2-گریم صورتت خیلی با حال بود 3- عروسکت بازی هات رو خیلی دوست دارم گلم
مامانی
پاسخ
ممنون عزيزم اگه مي آمديدخانه ما و ميديد ديشب كل اتاقش اسباب بازي چيده بود و بعدش هم خوابيد وگفت لطفا جمعشون نكنيد انوقت ديگه خيلي از عروسك بازي خوشتان نميامد
نیلی
8 شهریور 93 0:01
سلام مامان! من نمیدونم این بچه های این دوره زمونه چجوری یوهو اینقدر ارتقاء ویندوز پیدا کردن که ما پیششون هنگ می کنیم؟ والا ما بچه بودیم در حد dos هم نمی شدیم... خدا واستون حفظش کنه این عسلک رو
مامانی
پاسخ
بچه هاي اين دوره زمانه اند ديگه
فاطمه
8 شهریور 93 16:04
دختر خانوم ،خوشگل خانوم روزت مبببباااااااااااااااارك
مامانی
پاسخ
ممنون
سپیده مامان درسا
12 شهریور 93 7:02
به به چه خونه داری قشنگ و بامزه ی پذیرایی گل دخترمون تکمیل هم بوده بوس برای فرنیا جون و مامانی مهربونش
خاله ی آریسا
24 شهریور 93 9:58
منم دلم خاله بازی خواست کم کم آریسا داره یاد میگیره بازی کنه فرنیای قشنگمون کلی پارک های باصفا و قشنگ رفتی اما با وجود تو با صفا و قشنگ میشه عزیزم