فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

فرشته کوچولو

تولد ۸ سالگی

بدون حرف میریم سراغ عکسهای تولد ۸ سالگی و احتمالا اگر بخوام وبلاگ را ادامه بدم از سال دیگه بزرگ شدی و دیگه نمیشه عکس بی حجاب از شما بگذارم😍😘...
26 آبان 1397

دخترم بزرگ شده

دختر عزیزم یک روز با دوستت آویناجان رفتیم شهر بازی و موقع شام وقتی شما دوتا را کنار هم دیدم و حرفهایتان و برخورد ها تون حس کردم چقدر بزرگ شدی و من حواسم نیست دخترهای گل دوستی تون پایدار و طولانی باشه👩‍❤️‍💋‍👩💖 و بعد شیطنت ها تون توی کلاس 🙈 نامه نگاری با دوستت😁 و باورت میشه اول غلط های املایی را ندیدم😘 محو حرفهایتان بودم و بعد اون غلطها که چقدر خنده دارن  و دختر عزیزم  تنها یک چیز از خدا  برات  میخوام: خدایا مراقب دخترم باش هیچوقت تنهاش نگذار حتی یک لحظه...
31 ارديبهشت 1397

یک روز برفی

امروز رفتیم برف بازی کجا؟یک مزرعه عالی یکجور مدرسه طبیعت😍 اولش کلی رنگ آمیزی برف داشتیم💖 بعد با خلاقیت دخترم آجرهای رنگی 😁برای ساخت ایگلو درست کردیم توی مزرعه کلی حیوان بود از مرغ و خروس و اردک تا گوسفند و ....اما از همه بیشتر فرنیا عاشق سگها بود😊 به به که توی اون هوای سرد سیب زمینی آتیشی کلی چسبید 😋 یک کمی هم سرسره بازی 😍 بابایی ممنون😘 این هم ایگلو😅 البته کار ما نبود کلی افراد با هم در ساخت مشارکت داشتن آخ که عجب تابی بود😍 یک تخت عالیییییی حالا وقت یک آش خوشمزه و داغه و نهار که املت بود😋😍 آقا سگه من از این بیسکویتها دوست ندارم شما میخوری؟😅😂 موقع برگشت حتی وقتی از حال داری م...
31 ارديبهشت 1397

عكاسي به مناسبت نوروز 97 در يك روز عالي

هر سال براي عيد فرنيا را آتليه ميبريم و امسال براي اولين بار تجربه عكاسي در طبيعت را داشتيم خيلي عالي بود و اينكه هوا هم خيلي خوب بود چمن تازه سبز شده واقعا حس بهار را داشت   يك كار جالب، كار بابايي بود كه شده بود عكاس پشت صحنه و يك عالمه عكسهاي خوب و خاطره انگيز را هم ثبت كرد                         ...
21 اسفند 1396

جشن پايان سال 96 كلاس اول 2

دختر نازم امسال 12 اسفند جشن پايان سال را در مدرسه جشن گرفتيد و من بزرگ شدن دخترم را ديدم و اشك شوق ريختم دعا نميكنم زود بزرگ بشي چون از همين الان براي همين روزها دلم تنگ ميشه و نميخوام اين روزها زود بگذرند                         ...
21 اسفند 1396

یک روز برفی

امروز رفتیم برف بازی کجا؟یک مزرعه عالی یکجور مدرسه طبیعت اولش کلی رنگ آمیزی برف داشتیم بعد با خلاقیت دخترم آجرهای رنگی برای ساخت ایگلو درست کردیم توی مزرعه کلی حیوان بود از مرغ و خروس و اردک تا گوسفند و ....اما از همه بیشتر فرنیا عاشق سگها بود به به که توی اون هوای سرد سیب زمینی آتیشی کلی چسبید یک کمی هم سرسره بازی بابایی ممنون این هم ایگلو البته کار ما نبود کلی افراد با هم در ساخت مشارکت داشتن   آخ که عجب تابی بود یک تخت عالیییییی حالا وقت یک آش خوشمزه و داغه و نهار که املت بود😋😍 ...
15 بهمن 1396

خدا جون ممنونم بخاطر برف

دختر نازم سلام خيلي خوشحالم كه برف باريد ميدوني چرا؟ ديشب برف شروع شد و قبل از اينكه برف زيادي روي زمين جمع بشه زود خوابيدي چون نميدونستيم قراره مدارس تعطيل بشه و من خيلي خوشحال شدم وقتي آخر شب ديدم برف زيادي اومده و مدارس تعطيل شد تا آرزوي برف بازي شما برآورده بشه ساعت 4صبح از خواب بيدار شدي و من ذوق زده ازبرف تو را كنار پنجره بردم و بهت برف را نشون دادم با ذوق گفتي ما توي مدرسه براي خدا نامه نوشتيم و ازش برف خواستيم خدا نامه ما را خوانده و بعد باز رفتي و خوابيدي من اينستاگرام مامان يكي از دوستات را نگاه كردم و ديدم اون دختر خوب هم نامه اش را به مامانش نشون داده و صبح وقتي بهت گفتم پس نامه تو كو ؟گفتي مامان همه نامه نوشتيم اما...
8 بهمن 1396

سلامي دوباره

بعد از مدتها سري به وبلاگ دخترم زدم البته گاهي ميام و مطلب ميگذارم اما خود وبلاگ را كمتر ميرم ببينم امروز خيلي اتفاقي متوجه تغييراتي در ظاهر وبلاگ شدم كه خيلي خوشم اومد و اين باعث شد بيام و اينجا بنويسم هم يك تشكر از مديريت وبلاگ كه واقعا مصادق هر روز بهتر از ديروز هستن هم يك يادآوري كنم به خودم كه هر وقت وبلاگ دخترم را به روز ميكنم سري هم به خود وبلاگ بزنم همه تغييرات درقسمت ابزارهاي نوشتن و ارسال مطلب نيست ...
23 دی 1396

يلدا سال 1396

سلام يلداي همه مباركككككككككككككككككككككك امسال يلدا را سه تايي برگزار كرديم اول رفتيم هايپر مي و با سفره يلداي اونجا عكس گرفتيم     بعد رفتيم سرزمين ماسه كه اونجا فرنيا خانم گريم كرد و خودش گفت شده ببر برفي     بعد هم برگشتيم خانه و سفره يلداي خودمون را پهن كرديم         و جمعه هم رفتيم خانه عزيز البته اونجا چون عموي بابا(عموي پدر فرنيا)فوت كرده بود نشد يلدا بگيريم و دور هم جمع بشيم اما خوب فرنيا خانم خوب تونست اونجا بازي كنه بخصوص با مرغ و خروسش  اين دوتا مرغ و خروس اولش دوتا جوجه پنبه اي زرد بودن كه دختر عمو...
2 دی 1396

یک سفر کوتاه اما عالییییی

  دخترم در قطار در سفر به مشهد             در لابي هتل منتظر گرفتن كليد اتاق     السلام عليك يا علي بن موسي رضا   نهار در هتل   طرقبه و گشت توي درياچه   پياده روي كنار درياچه       آخ جون دايي هم اومد مشهد   دختر قشنگ من به پيشنهاد خدام حرم چادري ميشه   دعوت شديم نهار امام رضا   به سمت رستوران حرم         در ايستگاه قطار برگشت به تهران ...
15 آذر 1396