عزيز دلم اين مدتي كه برات ننوشتم بخاطر مراسم نامزدي و عقد پسرعمو بود داداش سعيد دوهفته پيش نامزد كرد و ديروز جمعه 11بهمن هم عقدش بود توي اين پست عكسهاي شما را در نامزدي ميگذارم و در پست بعدي عكسهاي روز عقد اين مدت مامان مشغول درست كردن گيفتهاي عقد بود من چون به درست كردن اين جور چيزها علاقه دارم پيشنهاد دادم من گيفتها را درست كنم بدون اينكه فكر كنم چقدر اين كار وقت گير است نتيجه اين شد كه يك هفته كار من اين بود كه تا ميرسم خانه بعد از كمي كار، شما و بابايي بريد بيرون تا من هم سريع شروع به هنرنمايي كنم و بدون كمكهاي جنابعالي به كارم برسم اخه تا شروع ميكردم ميگفتي من هم ميخوام كمك كنم و ان وقت بود كه تور و روبان و مقوا بود كه ري...