چندتا مطلب جا موند
واي خيلي چيزها را يادم رفت بگم تا چايي دست مامان ميبيني ميگي دا يعني داغه تا ميشيني توي ماشين سريع كلاه و كاپشنت را در مياري هر چيزي ميخواي با اشاره منظورت را به مامان ميفهموني استخر توپ و توپهاش را خيلي دوست داري تا ميرسي خانه سريع بهش اشاره ميكني كه بهت بديم ميدوني بابا همه چيز را بهت ميده اما مامان به بعضي چيزها ميگه نه واسه همين هر چيزي ميخواي كه خودت هم ميدوني مامان بهت نميده اول مي ري سراغ بابا تا بخواهيم موهات را شانه كنيم زود برس را ميگيري و مي خواهي خودت شانه بزني تاسوعا و عاشورا رفته بوديم خانه مامان بزرگ قبل از رفتن برات كفش خريديم واي كه توي فروشگاه ديگه حاضر نبودي بغل بشي دو روز قبل رفتن ما به خانه مامان بزرگ و باب...