بدون عنوان
عزيزم مامان امروز وقت نداره واست بنويسه توضيح عكسها يك روز ديگه
بعد از تقريبا يك هفته امدم تا عكسها را با يك توضيح كوچولو همراه كنم اول از همه بگم اگه كيفيت عكسها پايين است چون از روي عكس عكس گرفتم بعدش هم شب ساعت 11بود وقتي كه جنابعالي خواب بودي و مامان نميتونست خيلي چراغ روشن كنه يا فلاش استفاده كنه با يك نور كم عكسهات را گرفته بود
عكس اول عكسي است كه مهد بمناسبت شروع فصل پاييز گرفته
عكسهاي يازده ماهگيت انروز اصلا خوش اخلاق نبودي و واسه عكس گرفتن همكاري نميكردي
اين عكس هم مال مهد كودك است ميخواستم اين عكس را بدم به عمه اما از بس واسه عكست ذوق ميكردي خودت را بوس ميكردي دلم نيومد
اين هم از شيطنتهاي فرنيا خانم در اشپزخانه اخه اينجا جاست كه ميري البته بگم ديكه اجازه نميدم بري انجا اخه مامان مواد ضد عفوني كننده را هم انجا ميگذاره كه ميترسه تو دست بزني و اين خيلي خطرناكه
اين هم يك سه چرخه هديه بابا به مناسبت تولدت كه هنوز نيامده ما زودتر اقدام كرديم
سوار هديه بابا و هديه مامان توي دستت است قشنگه؟
اين هم از نزديك
اين عكس مال قبلا است جشنواره انار بود كه بجز بازار فروش انار ما كه هيچ ارتباطي بين انار و اين چيزهايي كه انجا بود پيدا نكرديم غرفه فروش صنايع دستي و شيرينهاي استانهاي كشور بود تا جشنواره انار اما فرنيا خانم كه انجا كلي كيف كرد كه امده بيرون و حسابي غذاش را خورد يعني اول سوپت را داديم بعد بازهم گرسنه بودي نصف فرني را هم خوردي!!!