فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

فرشته کوچولو

علت تاخير نوشتن

1390/8/7 10:32
نویسنده : مامانی
442 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز مامان سلام اين روزها روزهاي خوبي نيست با اينكه بابابزرگ و مامان بزرگ و خاله و دايي پيشمون بودند اخه عموي مامان رفته پيش خدا

عمو يوسف خيلي مهربان بود و خيلي اهل شوخي بابا هم اين عمو راخيلي دوست داشت مامان اين مدت بخاطر غمي كه داشت نميتونست برات بنويسه حالا هم خيلي دلش نميخواست بياد بنويسه اما گفت بنويسه كه بدوني مامان هنوز مثل قبل خيلي دوستت داره و تاخير در نوشتن بخاطر چي بوده

نميتونستم بيام از شيرينكاريهات بگم، نمي تونستم بيام از شاديها حرف بزنم چون دلم سنگيني غم را حس ميكرد رفتن عمو خيلي ناباورانه و ناگهاني بود هنوز وقتي عكسش را مي بينم نميتونم فكر كنم چطور ممكنه ديگه نبينمش وقتي ميرفتيم بيرون تنها جايي كه ميشد بدون دعوت و سرزده رفت خانه عمو بود وقتي حوصله مان سر ميرفت جايي كه ميشد زنگ زد و با شنيدن چند كلمه شاد بشيم خانه عمو بود

عزيز مامان وقتي دلم اروم گرفت ميام و دوباره برات مينويسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

سمانه
7 آبان 90 11:45
سلام فرشته جان،
خیلی از خوندن این پست متاثر شدم بهت تسلیت می گم و برات طلب صبر و آرامش دارم. خداوند عموت رو بیامرزاد...


خيلي ممنون
مامان فاطمه
7 آبان 90 13:19
ان شاالله بقای عمر سایرین خدا صبرتان بده ولی حتما بیا وب دخترکتو آپ کن برای روحیتم خوبه مارو در غمت شریک بدان غم آخرتان باشه
مامان فاطمه
7 آبان 90 13:20
تسلیت دوست عزیز


ممنون دوست مهربان


مامان فاطمه
7 آبان 90 13:27
بااجازه منم لینکتون کردم
مامان گیلاس
9 آبان 90 9:34
سلام تسلیت میگم انشالله خدا به همتون مخصوصا خانوادش صبر بده وامیدوارم غم آخرتون باشه
مامان نفس
11 آبان 90 15:33
خدا روحشو شاد کنه انشاله دیگه غم نبینی... خدا فرشته کوچولوی نازنینتو حفظ کنه برات انشاله از این به بعد فقط شادی باشه و شاااااااااااااااااادی
یاسمین زهرا
13 آبان 90 21:17
سلام فرنیا جان، خدا رحمت کنه عمو بزرگ رو و به شما صبر بده ... بابایی میگه: داغ برادر دیدن خیلی سخته ... این روزها بیشتر باید هوای بابابزرگ رو داشته باشید. منم دبگه راه رفتن یاد گرفتم ... کی میای دو تایی دست هم رو بگیریم و بریم قدم بزنیم ؟
مامان پریاگلی
15 آبان 90 20:59
خواهر گلم خدا بهت صبر بده
کاملاً درکت می کنم زندگی پر از فراز و نشیبه
غما و ناراحتیا هم مثل میخایی هستن که تو دیوارن که حتی وقتی درشون میاری جاشون هست
برای پدرتون هم صبر و شکیبایی آرزو می کنم غم از دست دادن برادر خیلی سنگینه


ممنون از همدرديتون