مسافرت
ما چند روز تعطيلي رفته بودم مسافرت كجا؟ تبريز و اين مسافرت خيلي خوش گذشت يواش يواش متوجه ميشدي چرا خيلي اين سفر خاص بود
شروع حركت
فرنيا عاشق اينه كه كنار پنجره موهاش را باد ببره و ان گلهاي توي دستش كنار جاده ايستاديم و چيده واسه يك قرار ملاقات كسي كه قرار بود توي تبريز ببينيمش و فرنيا عجله داشت برسيم پيششون
توي هتل
فرنيا كتاب نقشه راهها را گرفته بود دستش و ازم ميخواست اسم هتلها را بخوانم و تعداد ستاره ها را هم كنار اسمها ميديد حالا گير داده بودبريم هتل مرواريد يك ستارهحالا هرچي ميگيم بدرد نميخوره گوش نميداد بلاخره هم به هتل سينا راضي شد چون مثل اسم داداش سينا بود
چهار سال پيش وقتي براي اولين بار امديم تبريز توي همين هتل ساكن شديم انموقع فرنيا را باردار بودم
اين مجسمه ها هم نزديك هتل بود تا ما رفتيم بيرون باران شروع شد
فرنيا از اين مجسمه ها ميترسيد از بس بزرگ بودند سوار قطار نشد حتي دوست نداشت كنارشون عكس بگيره
اين هم باغ گلستان نزديك هتل كه چون باران بود فرنيا نتونست بازي كنه
خوب بعدش هم رفتيم بازار تبريز را يكمي گشتيم بعد هم رفتيم لاله پارك واي كه چقدر دور بود موقع برگشت به هتل هم يك كم گم شديم
بعدش هم همان جا توي فودكورتش غذا خورديم رستوران چيپوتله و ان عروسك پري دريايي هم انجا خريديم كه از ان به بعد تمام مدت مسافرت دستش بود
فرداش رفتيم سمت جلفا و توي مسير كليساي سنت استپانوس به اين كليسا برخورد كرديم
تبريز و اطرافش اينقدر كليسا زياد بود
اين هم كليساي سنت استپانوس
وقتي فرنيا نميخواد عكس بگيره و بازيش ميگيره
توي كليسا يكدفعه فرنيا گفت بيني ام خون مياد حالا نميدونم دست زده بود يا خون دماغ شده بود بهرحال كمي حالمون گرفته شد فرنيا اصرار داشت كه دست نزده
بعد هم رفتيم سراغ ابشار اسياب خرابه كه اينقدر مسيرش طولاني و خلوت بود كه بابايي ديگه داشت از رفتن منصرف ميشد كه بلاخره رسيديم و فرنيايي كه خواب بود و حوصله گشتن نداشت درعين حال گرسنه هم بود يك ساندويچ كوچولو داشتم كه خورد بعدش هم با چيدن گلهاي علفي سرذوق امد
داشت ساندويچش را ميخورد كه بارون گرفت و
ان زير هم داشت ميخورد
پايين اسياب يك ابشار زيبا بود
من بيچاره فكر كنم كلي توي مسافرت چاق شدم فرنيا خيلي بستني دوست نداره اما نان بستني خيلي دوست داره بستني قيفي ميخريد يك كمي از بستني را ميخورد بعد ميگفت ديگه نميخوام نانش را بديد به من خوب انوقت مجبور ميشدم بستني را خودم بخورم
يك كمي هم خود جلفا چرخيديم و عصر برگشتيم تبريز اگه تونستيد حدس بزنيد خانه كي رفتيم؟ پست بعدي بهتون ميگم