جشن گلابگيري در برج ميلاد

يكشنبه رفتيم برج ميلاد بخاطر مراسم گلابگيري و اين شد نتيجه ان روز عصر ما

 تا رسيديم انجا خانم خانما دستور خريد اش و نان را دادند

بعد يك گاز ميخورد و تا دهنش خالي بشه دست ميزد ببينيد چه لپش قلمبه شده!

در حال تماشاي رقص آذري وقتي

حضور من در تمامي عكسها نشان ميده كه با تمام شجاعتي كه داره فقط در يك مورد ترسو است ان هم صداي بلند بلندگوهاست همش ميگفت صداش را كم كنند و اصلا از بغلم پايين نمي امد

انصافا ببينيد بابايي چه عكسهايي از ما گرفته من چه عكسي از بابايي گرفتم

اقايي كه لباس قهوه اي تنش است رقص تكي هم رفت و شديدا ميپريد بالا و بدنش را مي لرزاند فرنيا ميگه مامان اينا چرا لرزه اي مي رقصن؟!!!

در حال تماشاي رقص كردي لرزه اي

اين هم رقص قوچاني (رقص چوب بازي از نظر من )

بعد از تمام شدن مراسم كمي توي فضاي انجا گشتيم يك رستوران داشت كه با فرنيا انجا هم رفتيم رستورانش غاز داشت فرنيا همش ميگفت بريم رستوران غذا بخوريم بعد به غازهاي غذا بديم

اينجا شارژ دوربين تمام شد و با موبايل بابايي عكس گرفتيم كه هنوز وقت نكرده عكسها را روي pc بريزه