فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

فرشته کوچولو

چندتا شیرین زبونی

1392/1/27 14:53
نویسنده : مامانی
545 بازدید
اشتراک گذاری

توی مسافرت که بودیم یک روز خانه مامان بزرگ بودیم ظهر که خوابیدی من و بابایی از خوابت استفاده کردیم بعد از مدتها رفتیم قدمی بزنیم بعد از نیم ساعتی خاله کوچیکه زنگ زد که فرنیا بیدار شده و گریه میکنه بیا باهاش حرف بزن

تاحالا پیش نیامده از خواب بیدار بشی و گریه کنی وقتی تلفنی باهات حرف زدم گفتی مامان خواب بد دیدم میکروب میخواست منو مریض کنه فدات بشم که اینقدر تحت تاثیر برنامه های تلویزیون قرار میگیری

(برنامه محله بهداشت که عید نشان میداد و یک میکروب هم جز شخصیتهای ان فیلم بود)

به خاله پیشنهاد دادم ببردت توی باغچه باغبانی کنی و بادت بره خوبه مامان بزرگ خانه اشون باغچه داشت تا من برسم انجا مشغول بودی

zibazibazibazibazibaziba

کرمانشاه که بودیم رفتی پشت ویترین یک مغازه و گفتی من عسل مو دراز میخوام اول نفهمیدم منظورت چیه اما با ماندن پشت ویترین مغازه تازه فهمیدم یعنی عروسک مو بلند میخواهی دیگه کارمون این شد که بگردیم دنبال یک عروسک خوشگل تا وارد یک مغازه میشدیم زود به فروشنده میگفتی اقا عسل مو دراز دارید؟ و فروشنده اینجوری نگاهت میکردتعجبسوال

zibazibazibazibazibaziba

جمعه رفتیم خانه دایی بابایی با اینکه بهت گفته بودیم خانه دایی بابا میریم اما شما به فکر دایی خودت بودی رسیدیم انجا دایی خانه نبود وقتی رسید یکدفعه گفتی دایی چرا اینجوریه؟!!!

zibazibazibazibazibaziba

دختر گل مامان خیلی خوب میدونه مامان همش نگران دخترش است(بیشترین مشکل فرنیا همان یبوست است که هنوز مامان درگیرش است و اگر کمی مواظب رژیم غذاییت نباشم دوباره مشکلت برمیگرده ) تا میری دستشویی و پی پی میکنی میگی مامان خوشحال شدی؟ مامان که بهت میخنده و میگه بله خوشحال شدم میپرسی مامان اگه فقط جیش کنم باز هم خوشحال میشی؟سبز

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مارال فرفری
27 فروردین 92 16:02
سلام عزیزم خوبید .خیلی بچه ها نازن به خدا.راستی مارالم این مشکل داشت.من انجیر رو خیس میکردم و ابشودو وحتی خودشو میدادم میخورد خیلی خوب بود


مرسی من هم هر چی بلدم بهش میدم دختر خوبیه راحت هم میخوره ولی خدا نکنه یادم بره و رژیم غذاییش بخاطر مسافرت یا ...بهم بخوره انوقت حتما باید دست به دامن دارو و مسهل بشم
مامان امیر مهدی
27 فروردین 92 16:31
قربون شیرین زبونیهات ممنون که اومدی عزیزم دوباره آپ کردم
الينا گلينا
28 فروردین 92 10:19
موش بخورتت با اين شيرين زبونيت فرنيا.ولي مامانها به همه چيه بچه ها خوشحال مي شن حتي pp


خودم هم باورم نمی شد یک روزی بیاد که چنین چیزی هم مایه خوشحالیم باشه
اتنا مامان نگین
28 فروردین 92 11:35
الهی منم اگه نگین یه روز پی پی نکنه خیلی ناراحت میشم وقتی با باباش میره دستشوئی وپی پی میکنه بابایی میاد میگه مژدگونی بده


مامان آرینا مو فرفری
29 فروردین 92 1:13
عزیزززززززززززززززززمی ،شیرین زبونم
مامان امیر مهدی
29 فروردین 92 1:49
مرسی فرشته جون که اومدی
مامان آیلا
29 فروردین 92 9:59
الهی که خوابهای خوب خوب ببینی عزیز خاله ببین چه فشاری رو بچه اومده دورت بگردم
مامانی کیوی رو هم امتحان کن فکر کنم نتیجه بگیری و سعی کنید فرنیا جون رو به خوردن میوه و سبزی ترغیب کنید از سوسیس و کالباس و تنقلات پرهیز کنید ببخشید فقط تجربیاتم بود وگرنه همه رو خودتون بهتر از من می دونید


ممنون لطف کردید سوسیس کالباس که اصلا نمیدم سعی میکنم کیوی بهش بدم اما دوست نداره
مامان نگار
1 اردیبهشت 92 11:04
همیشه به سفر باشید امیدوارم همیشه سالم و سلامت هم باشین
مامان پریسا
3 اردیبهشت 92 1:38
سلام فرشته جون خوبید؟
تا یادم نرفته بگم که منظورم از اون سوال این بود که اندازه ی صفحه ایی که تقویم ها رو ساختی چند بود. مثلا 21 در 29 .


اندازه تقویمهای تک برگی A3 و تقوم چهار برگی خودمان A4
مامان پریسا
3 اردیبهشت 92 1:41
عجببببببببب از دست زبون این وروجک هااااااااا بیچاره دایی ها و عمو های ماها که باید به دایی و عموی این ها تبدیل بشن
مامان پریسا
3 اردیبهشت 92 1:42
مورد آخری که دیگه اخرررررررررررررششششششششش بودددددددد وای فرشته جون دهنم درد گدفت از خنده


باورت میشه هر بار که پی پی کنه این حرفها را میزنه!
مامان پریسا
3 اردیبهشت 92 1:43
فرشته جون ببخش دیر جواب دادم.
کمی جون خراب شده اصلا نمیتونم وارد وبلاگ ها بشم. امروز به سختی و 10 بار ریست کردن اومدم برای پست گذاشتن و سر زدن


ممنون با این همه درد سر به من هم سرزدید لطف کردید مریم جون
عاشق باران
3 اردیبهشت 92 16:31
آخی نازی... این آخریه خیلی بامزه بود...
عسل مو دراز هم که دیگه آخرشه... واقعا از کجا میارن این کلمات رو؟




من هم به همین فکر میکنم که از کجا این کلمات را اختراع میکنند
مامان فتانه
4 اردیبهشت 92 13:07
الهی ایلین منم یبوست داره همش همینه بیچاره...افرین به این دخملی شیرین زبون


من یک راه حل براش پیدا کردم میام بهت میگم
مامان فتانه
7 اردیبهشت 92 12:03
مرسی از راهنماییتون ایلین هم میترسع حالا این روش و امتحان کنم ببینم چی میشه