فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

فرشته کوچولو

مطالب قدیمی

1391/11/25 10:34
نویسنده : مامانی
804 بازدید
اشتراک گذاری

این مطالبی که الان مینویسم مربوط به اول بهمن است وقتی کاری میکنی یا مطلبی را میخوام به وبلاگت اضافه کنم و ان موقع وقت ندارم واسه اینکه بعدا یادم نره  توی یک برگه یادداشت میکنم

دیروز یکی از اون برگه ها را توی کیفم پیدا کردم حالا نمیدونم این دفعه چجوری فراموش نکنم یادداشتم را نگاه کنم سبزحالا اشکال نداره 2مورد توی برگه بود که برات مینویسم

اول از همه اینکه از اول بهمن شما گل دختری را دوباره برگردوندم مهد گلشن کمی راه دوره اما یکی از مامانهای مهد کمکون میکنه و توی مسیرش ما را هم باخودش میبره و برگشتن هم یا پیاده میاییم یا با ماشین یکی از مامانها که امده دنبال بچه اش البته چند روز اول را با آژانس رفتیم

اولین روزی که رفتیم مهد چون با کالسکه نرفتیم و بغلت کرده بودم و سوار تاکسی شدیم بیدار شدی و پرسیدی کجا میریم  اما تا مربی ات را دیدی فقط با تعجب نگاهش کردی و حرفی نزدی و ساکت شدی وقتی از سرکار زنگ زدم گفتن داری حسابی شلوغ میکنی و سرگرم هستی

وقتی امدم دنبالت توی حیاط یکی از وسایل بازی یک تونل بود رفتی توی تونل و پرسید این چیه گفتم تونل بعد گفتی من چی هستم گفتم مثل قطار شدی گفتی نه دوباره گفتم یک کرم کوچولو هستی بازم گفتی نه گفتم شما خرگوش کوچولویی رفتی توی تونل گفتی نه من هم دیدم نه خیر راضی نمیشی سوال را به خودت برگردوندم و جواب دادی مامان اشتباه کردی من فرنیا هستمتعجبقهقهه

و مطلب بعدی

عزیز دلم این بار که اهواز رفتیم شنیدیم دکتر مامان (خانم دکتر بانو ارجمندی)  که شما خانم طلا را بدنیا اورد فوت کرده خیلی ناراحت شدم دکتر خوبی بود . از قبل از اینکه تو را داشته باشم و تمام مدتی که توی شکم مامان بودی  و زمان بدنیا امدنت همش با صحبتاش به من ارامش میداد  یادمه یکبار که رفته بودم توی مطبش یک خانمی با گریه وارد شد توی خیابان خورده بود زمین و نگران نی نی اش بود تا امد دکتر گفت چرا گریه میکنی مطمئن باش بچه چیزیش نشده اما با این نگرانی تو الان هزار اتفاق واسش میافته بردش توی اتاق و سریع صدای قلب بچه را براش پخش کرد وقتی خانمه اروم شد حالا دکتر بود که دعواش میکرد چرا اینقدر عجله میکنی که جلوی پاتو نبینی اخه ادم اینقدر بی ملاحظه اگه یک بلایی سر بچه امده بود چیکار میکردی همه مادرهایی که  توی مطب منتظر نوبتشون بودند داشتند میخندیدند که حالا که خیال مادر و دکتر راحت شددعواهای دکتر شروع شده بعدش هم زنگ زدند به همسر ان خانم تا بیاد دنبال خانمش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان پریسا
25 بهمن 91 12:10
سلام فرشته جون.
پس شما هم یادداشت میکنید تا از دست نرن
اخی پس دخملی میخواسته مامان وغافلگیر کنه.
عجی سوالی


بله دیگه پیریه و هزار مشکل
پس شما هم بله؟!!
مامان پریسا
25 بهمن 91 12:10
برای خانم دکتر هم ناراحت شدم.


خدا بیامرزدش خیلی ادم خوبی بود
مامان فتانه
25 بهمن 91 14:37
هههههه افرین بهخ این دخملی با این سوال هوشش
صبا
26 بهمن 91 16:15
فدا مدات فرنیا جون. ولنتاین مبارک.
صبا
28 بهمن 91 13:30
مر30 خاله جونم
مامان امیر مهدی
30 بهمن 91 0:31
خدا رحمت کنه اون خانوم دکتر رو منم قبلا یاداشت میکردم ولی الان دیگه فرصت یاداشت ندارم
جشنواره تولید کتابهای صوتی کودکان
2 اسفند 91 11:31
دوست بزرگوار مامانی عزیز برآنیم تا بزرگترین کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان ، بویژه کودکان نابینا را ایجاد کنیم . از شما بزرگوار رسما دعوت می شود درخواست " همکار افتخاری" ما را پذیرا باشید و در اجرای این برنامه فرهنگی ما را یاری فرمائید.
قالب و تقویم کودکانه
2 اسفند 91 12:37
تقویم های زیبای و اختصاصی کودکانه با تم دلخواه شما نه تم حاضر و آماده هر طرحی که مد نظرتان است ما طراحی می کنم نمونه تقویم هایی که جایی ندیدید http://baby-graphic.blogfa.com
مامان فتانه
2 اسفند 91 12:53
´سلام ´¶¶´´´´¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶´¶¶¶¶´´ ´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶´¶¶´´´´¶´ ´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶´¶¶¶¶¶¶´´´¶´ ´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶´ ´´´´¶´´´´بدو بيا آپـــــم´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´ ´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´ ´¶¶¶´´´´´¶´´´´دير نكني´´´´´´´¶´´ ´´´¶´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´ ´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´¶´´ ´´¶¶¶´´´´´´´´´¶¶¶´´´´¶¶´´´¶¶´´ ´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´ ´´´´´´´¶¶¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´´´ ´´´¶¶¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´ ´´´¶´´´´¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶´´´¶´´´´´ ´´´¶´´´´¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶´´´´ ´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶´´´¶¶´´ ´´¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶´´ ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶´´ ´´¶´´نظـــر´´¶¶¶¶¶¶¶¶´يادت نره ¶´´ ´´¶¶´´´´´´´¶¶´´´´¶¶´´´´´´¶¶´´´ ´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´
قالب و تقویم کودکانه
5 اسفند 91 9:31
گلم قیمت چاپ بستگی به جایی که میبرید داره مثلا عکاسی ها صفحه ای دوپونصد به بالا میگیرن اما چاپخونه ارزون تر میگیره و چون مجهز به دستگاه افست هست کیفیت کار بالاتر از چاپ عکاسی درمیاد نه عزیز چاپ نمیکنم چون یه تقویم صرف نمیکنه 5تومن پول ارسال هم بدید و اینکه تو شهر ما چاپخونه ها عمده کار میکنن و کارای تکی قبول نمیکنن متاسفانه
مامان فتانه
6 اسفند 91 15:37
ما اومدیم با کلی عکس تولد....منتظرییم
قالب و تقویم کودکانه
8 اسفند 91 11:25
عزیزم چرا که نه ... باشه طراحی می کنم و براتون پی اس دی می فرستم تا بتونید قسمت عکسهاشو تغییر بدید فقط گلی بهم بگید از بین تقویم های باب اسفنجی کد چند رو میخواهید چون سه چهارتا تقویم هست
قالب و تقویم کودکانه
9 اسفند 91 7:52
سلام عزیزم الان فایل هات رو برات ارسال می کنم یکیش حجمش 24 مگ هست که فشرده اش کردم شد 12 مگ ولی یکیش 54 مگ هست و نمیتونم با ای میل بفرستم بنابراین باید تو اپلود سنتر اپلود بشه بنابراین یه یک ساعت وقت میبره
قالب و تقویم کودکانه
9 اسفند 91 10:52
عزیزم فرستادم برات اون فایل 54 مگی کمی طول کشید اپلود بشه ولی فرستادم و فرمت هاشون هم پی اس دی هست موفق باشی
قالب و تقویم کودکانه
9 اسفند 91 14:27
تونستی بگیری فایل هارو
قالب و تقویم کودکانه
9 اسفند 91 14:28
راستی گلم اگر موافق بودی کد بنرم رو میدم تو وبلاگت بذار
مامان آرینا مو فرفری
9 اسفند 91 19:23
---$$$$$$$$__$$__$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$(¯`v´¯)$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(*)´¯)$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(*)´¯)$$$ ___$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$ ______$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$ ________$$$(¯`(*)´¯)$$ ___________$(_.^._)$ ____________$$$$$$
مامان آرینا مو فرفری
9 اسفند 91 19:28
سلام دوست عزیزم همین طور که مشغول خوندن پست های وب فرنیا جون بودم متوجه مسابقه شدم مرسی از دعوت شما ، شما همیشه به ما لطف دارین.به روی چشم.
خـــآله ی نـــــورآ
10 اسفند 91 10:57
سلام چقدر شیطونی خانوم کوچولو خدا رحمتشون کنه
مامان آیلا
10 اسفند 91 11:29
تق تق کجایید دلمون براتون تنگ شده
قالب و تقویم کودکانه
10 اسفند 91 16:16
خوشحالم که راضی بودی عزیزم