عسل مامان
سلام ني ني نازي مامان
كلي بانمك شدي اينقدر با هم بازي ميكنيم ديشب من روي شكمت پوف ميكردم تو هم روي دست مامان همان كار راتكرار ميكردي اصلا فكر نمي كردم ني ني خودم باشي همش فكر ميكردم دوست كوچولوي مامان هستي كه داريم با هم بازي ميكنيم 5شنبه و جمعه رفتيم بيرون هر دو روز بيرون توي فروشگاه ها ذوق ميزدي و توجه همه را به خودت جلب ميكردي هر چيزي را نشانت ميداديم ذوق زده ميشدي و ما دلمان ميخواست واست بخريم اما بعد كمي كه توي مغازه فكرش را ميكرديم ميديديم به درد سن دخترمان نميخوره اما حتما واست يك شورت لي ميخريم اخه توي يك مغازه پرو كردي خيلي بهت ميامد اما كمرش راحت نبود واسه همين صبر كرديم بريم جاهاي ديگه را هم ببينيم
5شنبه رفتم واسه همكارم يك چيزي بخرم توي ان مركز خريد يك فروشگاه لباس بچه هم بود واسه همين رفتم و برات يك پيراهن خريدم اين هم عكسش
يك بازي جديد هم ياد گرفتي گذاشتن اشيا يا اسباب بازيهات داخل جعبه يا ليوان و بعد درشون بياري و باز تكرار .... ببين توي 2تا عكس زير پيداست