فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

فرشته کوچولو

جمعه 29شهريور

1392/7/2 11:03
نویسنده : مامانی
1,516 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه صبح رفتيم رستوران مانلي صبحانه

من عاشق خوردن صبحانه در بيرون خانه هستم و به اين راحتيها كه نميشه اقاي پدر را راضي به بيرون رفتن كرد نتيجه اينكه با رزرو صبحانه  در رستوران بابايي را در برابر عمل انجام شده قرار دادمنیشخند

فرنيا گلي

باز هم عكس هست برو ادامه

 

اين هم فرنيا با لقمه در دهان ببين چه لپهاش باد كرده نوش جانت دختر شيرينم

لپهاي قلمبه

بعد از صبحانه رفتيم پارك دانشجو بازي

اولش تنها بود بعد يك پسر بچه كوچولو امد كه فرنيا زود باهاش دوست شد

الاكلنگ

تاب تاب

ايندفعه الاكلنگ دونفره

اين وسيله هم بود كه نفهميديم چجوري بايد باهاش بازي كنيم

يك بازي

از انجا رفتيم پارك لاله روز جمعه تازه حالش بهتر شده بود و نميخواستيم زياد خودش را خسته كنه و از طرفي هم نميخواستيم توي خانه بمانه واسه همين از پارك دانشجو با سختي فرنيا را راضي كرديم امديم بيرون به اين شرط كه يك پارك ديگه بريم نتيجه اينكه رفتيم پارك لاله توي مسير بين دوتا پارك فرنيا خوابيد

پارك لاله

عصر جمعه هم رفتيم يك پارك ديگه فرنيا دوچرخه سواري كنه فرنيا سرسره را زياد دوست نداره مگر اينكه پله هاي سرسره جديدباشه اين سرسره پله هاش مثلا صخره نوردي بود

سرسره

بعد از صخره نوردي رفتيم سراغ دوچرخه سواري فرنيا بلده خودش دوچرخه سواري كنه اما زود خسته ميشه و مهمتر از همه اينكه خيلي كنترل فرمان را بلد نيست فقط مستقيم ميتونه بره

دوچرخه سواري

گاهي عقب عقب ميرفت و مجبور بودم بهش كمي اموزش بدمزبان اول كدوم پا را فشار بده

اموزش دوچرخه سواري

اين هم يك عكس از نماي پارك

فرنيا و مامان

عسل خانم

فرنيا و بابايي

اينجا داشت همراه عروسكش ميرقصيد

رقص در پارك

گل مامان

اين تونلهاي بازي را ميگفت خانه و ميرفت توش اينطوري ميخوابيد و نميگذاشت بچه ها بيان توي خانه اشمشغول تلفن

قسمت وسائل بازي داخل پارك

باز هم خانه تونلي

البته بچه ها زورشان از فرنيا بيشتر بود و به خانه اش وارد ميشدندزبان

اشغال خانه تونلي

بعد يك دوست پيدا كرد نگار خانم ناز

پيدا كردن يك دوست

بازي دو نفره

خوشگل خانم

يك چيزي كه از فرنيا ديدم و ناراحتم كرد اين بود كه وقتي يك دوست جديد امد( دختر بچه اي كه ايستاده) فرنيا گفت چون موهات فرفريه و زشتي باهات دوست نميشم نتيجه اينكه اگه دخالت نكرده بودم كار به دعوا ميكشيد سعي كردم با فرنيا صحبت كنم اما فايده نداشت كه نداشت

زياد شدن همبازيها

شب كنار سفره هوس نقاشي كشيدن كرد و نتيجه اولين نقاشي با مفهوم فرنيا

يك درخت با ساقه قهوه اي و بالاي درخت سبز خيلي خوشم امد

نقاش كوچولو

از نمايشگاه مادر و كودك و نوزاد يك سي دي سرگرمي خريديم خيلي خوبه مربوط به مجله نبات كوچولو هم شعرداره هم داستان هم بازي و سرگرمي اما از ان زمان تا ميريم سراغ لب تاب سريع فرنيا ميگه من قصه گوش بدم من شعر ميخوام و ....

بازي كامپيوتري

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

نسیم-مامان آرتین
2 مهر 92 12:17
وای چه روز خوبی داشتید(صبحانه-گردش ...) وچقدر هم پارک رفتید


بله اولین بار بود که رکورد زدیم یک روز 3تا پارک
فاطمه مامان الينا گلينا
2 مهر 92 14:19
اي مامان زرنگ ،اي كلك. فرنيا جون نوش جونت باشه

oخوب وقتی بابایی خوابالو باشه مجبورم کلک بزنم دیگه
مامان پریسا
2 مهر 92 15:21
سلام فرشته جون خدا رو شکر این بار به موقع رسیدم.



وای چه خوب صبحانه بیرون از خانه.. گاهی واقعا لذت بخش میشه. خصوصا اگر هوا هم خوب باشه




اینجا دیگه هوا داره خوب میشه ایشالله هوای شما هم زود خوب بشه

مامان پریسا
2 مهر 92 15:23
بچه ها به همدیگه نگاه میکنن و سعی دارن از هم تقلید کنن. فکر میکنن کار اون ها بهتره. پریسا هم وقتی میخواد از سرسره بره بالا به تقلید از بچه ها سعی میکنه از سمت جلو بره بالا این پله ها هم یه سبک جدیده. اینجا هم هست
مامان پریسا
2 مهر 92 15:24
احتمالا از بچه های مهد این رفتار رو یاد میگیرن. کم کم خوب میشخ نگران نباش عزیزم.


ایشالله خوب میشن اما من نمیدونم چطور باید باهاش رفتار کنم
مامان پریسا
2 مهر 92 15:24
اخخخخخخییییی عزیزم نقاشیش چه ناز شده.
مامان آیلا
4 مهر 92 10:33
به به چه خوب صبحانه رزرو شده نوش جونتون


ممنون جاي دوستان خالي
مامان آیلا
4 مهر 92 10:35
چه خوب چند تا پارک رفتین
در مورد اون مسئله تو خونه کم کم باهاش صحبت کنید میون حرفهاتون شاید خیلی تاثیر بذاره خوب بچه خیلی بی غل و غش و ساده حرف زده کم کم یاد می گیره که به مردم خیلی رک حرفهاشو نزنه این خوشگله خاله
حالا آیلا گاهی همکارهای بابایی که طاس هستند می بینه برمی گرده می گه این آقا کچله

دارم سعي ميكنم در مواقع مختلف باهاش صحبت كنم
مامان آیلا
4 مهر 92 10:43
چه نقاشی خوشگلییییییییی


دارم پيشرفت ميكن اينبار يك ادم كشيدم توي پست جديد ببينيد
صبا خاله ی آیسا
6 مهر 92 0:20
به به چ روز خوبی داشتین
همیشه خوش باشین عزیزم


مرسي خاله جون
رها
6 مهر 92 15:08
دختر خوشگله مو قشنگ
نگات که میکنم حالم خوب میشه

مامانش ازون لپای نازش ماچ کن دختریت و


چشم حتما شما لطف داريد به دختري ما ميدونم گل شما هم زود مياد توي بغلتون
خاله ی آریسا
7 مهر 92 13:00
ای جانم چجوریم مواظب خونشه
مامان فاطمه
11 مهر 92 11:22
سلام عزیم
یادش بخیر پارک لاله
واقعا که مدیر خوبسی هسی واسه خونه
چقد کیف دخملی شیکه
کلا خوش سلیقه هسی دوست خوبم
عزیزم نقاشی هاش معرکس
ولی یادت باشه که اصلا براش الگو نذاری که تقلید کنه و اگه درختو آبی کشید نگی درخت سبزه و هر چی کشید فقط تشویق چون نقاشی یعنی تراووش ذهنی و...
ببخشید که نظر دادما
هر چند میدونم راجع به نقاشی بیشتر از اینا هم میدونی
چون فرنیا رو خیلی دوس دارم گفتم
بوووووووووووووووووووووووووس

ممنون ایکاش امده بودید میتونستیم همدیگه را ببینیم
درست میگید من سعی میکنم توی نقاشی هاش دخالت نکنم
اتنا مامان نگین
15 مهر 92 10:23
سلام عزیزم خوبید؟ممنون برای تبریک تولد دخملیم .ببخش ما این روزا سرمون خیلی شلوغه ودیر دیر میام نت