فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

فرشته کوچولو

ديشب عجب شبي بود

1391/5/1 9:45
نویسنده : مامانی
507 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان ديشب حسابي مامان را اذيت كردي نميدونم چي شده بود كه اصلا نميخوابيدي تا ساعت 1شب بيدار بودي يعني خواب بودي اما مامان تاميگذاشتت روي تخت خودت زود پاميشدي و مي گفتي ماماني ديگه كلافه شده بودم اما حواسم بود عصبي نشم اخه ميدونم حتي اگه 1ساعت ازت دور باشم حسابي دلم واست تنگ ميشه دلم نميخواد وقتي كنارت نيستم(سركار هستم) عذاب وجدان داشته باشم چرا باهات دعوا كردم چرا از دستت عصباني بودم بخصوص اينكه تو دختر خيلي خوب و ارومي هستي حتما مشكلي داشتي كه چون نميتوني به مامان بگي اينقدر نااروم شده بودي

 خلاصه كه ديشب تا دير وقت مامان را بيدار نگه داشتي تا بلاخره ساعت 1شب خوابت برد توي شيرت كمي نبات داغ ريختم گفتم شايد دل درد داري يا شايد سرديت شده اخه از ميوه ها خيار خيلي دوست داري و هميشه هم ميخوري

فرشته زندگي مامان دوستت دارم

ديگه كاملا مفهوم خوب و بد را ميدوني وقتي ازت ميپرسم فرنيا دختر خوبي شما زود ميگي است بعد ميپرسم فرنيا دختر بدي و شما زود ميگي نه نه نهمشغول تلفن همينطور هم انگشتت را تكان ميدي

فداي دختر باهوشم بشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

ilijoon
1 مرداد 91 11:55
قربون دخمل باهوشمون بشم


خدا نكنه ممنون كه به ما سرميزنيد
ilijoon
1 مرداد 91 11:56
مامان جوني خوببي دليل بهشت زير پاي مادران نيست كه
موفق باشيد دوستتون دارم


ما هم شما را خيلي دوست داريم
يعني باباها كه شبها راحت ميخوابند ديگه بهشت نميرن خوب ما هم كارهاي خوب انجام ميديدم براي رسيدن به بهشت باباها شب زنده داري كنن( شوخي كردم) ميدونم من هم بيشتر نگران اين هستم نكنه مشكلي داشته كه من نفهميدم و بخاطر همين نيخوابيد
مامان ریحانه جون
1 مرداد 91 15:51
سلام چه دختر نازی دارین..... عسیسم....... به وب ما هم سر بزنید خوشحال میشم لینک تون کنم
مامان امیر مهدی
1 مرداد 91 17:41
فرنیا جون مامانی رو اذیت نکن فدات شم
مامان امیر مهدی
1 مرداد 91 17:43
ای بابا امیر مهدی تازه یادش میوفته ساعت 1 بازی کنه شب طرفای 2 میخوابه اونم زورکی چراغارو خاموش میکنم نمیدونم چکارش کنم دقیقا تا 6 ماهگی 5 دقیقه هم نمیخوابید صبح که میشد میخوابید.دکتر هم فایده نداشت
مامان امیر مهدی
1 مرداد 91 17:44
راستی شما رو لینک کردم نمیدونم قبلا لینکتون کرده بودم یا نه دوباره انجام میدم 2 بارم شد بهتر
خاله ی نـــــــورا!
1 مرداد 91 18:36
اشکآلی نداره مآمآنی بزرگ میشم جبرآن میکنم
مامان پریسا
2 مرداد 91 1:33
آخی .... خب شاید بد خواب بوده یا دندون داره . گلم بشه عزیزم..... چقد بد میشه وقتی بچه بی تابی میکنه. از این اتفاقا واسه ما هم افتاده. ایشالله که چیزی نباشه
فاطمه
2 مرداد 91 18:28
سلام الهیی فرنیا جان چه نازه من عاشق دختر موفرفریم
مامان مارال فرفری
3 مرداد 91 23:29
سلام گلم چرا طفلی گریه میکرد اخی الهی بمیرم


خدا نكنه بعدا فكرش را كردم ديدم چون بعد از كار من چون روزه بودم ميخوابيدم و تا ساعت 6منو نميديد و پيش بابايي بود بخاطر اين شبها ميترسيد تنهاش بگذارم چون روزهاي بعد كه ديگه همان موقع كه از مهد ميومدم بغلش ميكردم و توي بغلم ميخوابوندمش ديگه شبها اذيت نشد ما را هم اذيت نكرد
مامان مارال فرفری
3 مرداد 91 23:30
عیب نداره هر چی بوده تموم شد مامان گلش
مامان سونیا
4 مرداد 91 10:14
الهی اخه دیشب چی شده بود خاله که مامانی رو نگران کردی انشاالله که همیشه سالم و تندرست باشی و مامانی مهربون هم خیالش راحت باشه


عزيزم ممنون كه به ما سرزديد سونيا گلي را هم از طرف ما ببوسيد