فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

فرشته کوچولو

ابشار تهران

1391/2/25 10:31
نویسنده : مامانی
2,559 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه رفتيم ابشار تهران و شما حسابي بازي كردي و موقع برگشت به محض سوار شدن به ماشين خوابت برد

خوب بعد از اينهمه بازي حق هم داشتي خسته باشي عكسهاشو ببين

الاكلنگ بازي با بچه ها

بازي با بچه ها

خيلي خوشحالم كه اجتماعي هستي و بازي با بچه ها را بيشتر از تنهايي بازي كردن دوست داري حتي اگه بچه ها جا بهت ندن

فرنيا در خانه كوچك

اينجا هم كه زود دوست پسر پيدا كردي فكر كنم منتظر بودي يك گارسون بياد ازتون سفارش بستني بگيره با پسرها خيلي بهتر ارتباط برقرار ميكني نميدونم چرامتفکر

فرنيا و دوست پسر

در حال تماشاي بچه ها

اينجا هم ديگه از توي خانه ماندن خسته شده بودي و داشتي از پنچره ميامدي بيرون

اينجا در نداره من مجبورم از پنجره بيام بيرون!!!

بابايي كلي ازت عكس ميگيره اما جنابعالي افتخار نميديد با بابايي عكس بگيري

تلاش بابايي براي عكس گرفتن با فرنيا

تلاش بابايي واسه عكس گرفتن با فرنيا

بلاخره بابا موفق شد تشویقتشویق

بلاخره فرنيا خانم افتخار دادن به بابايي

اين بازي را خيلي دوست داري با اينكه حتما روي صفحه پرش بايد بگيريمت تا نيفتي اخه خيلي بچه انجا هست

بپر بپر

اين هم سرسره كه چون كنارههاش خيلي كوتاه بود حاضر نبودي خودت بري بالا و مامان مجبور بود دستت رابگيره

سرسره بازي

سرسره بازي

نميدونم اين سكان را واسه چي ان بالا نصب كرده بودند هر بچه اي مي رسيد ان بالا ميخواست بازي كنه و راه بقيه را واسه سرسره بازي ميگرفت و صد البته كه فرنيا هم مسنثني نبود و عاشق بازي با ان بود

اخه اينجا جاي اين وسيله بازي است؟

يك كشتي هم بود كه فقط يك سكان داشت و همه توي صف بودند كه سكانش را بچرخاندن و باز هم صد البته كه فرنيا صف حاليش نبود و با قلدري و جيغ و فرياد سكان را گرفت و كمي چرخاند و يك عكس

دنياي بچه ها عجب دنيايي است دلشون به چرخاندن يك سكان خوش است بدون اينكه ان كشتي ذره اي از جاش تكان بخوره

ناخداي كشتي

و كمي بالاتر يك فضاي باز و صاف ويژه دويدنهاي فرنيا

بدو بدو دويدن در فضاي باز يك ورزش مفرح واسه بچه هاست

باز هم دويدن

داشت ميدويد كه يكدفعه متوجه ها مورچه ها شد كشف جالبي بود و توجهش را حسابي جلب كرده بود

مورچه ها موجودات جالبي هستند

بعد ميخواست بره پايين اما حال ان همه پله را نداشت واسه همين ميخواست راه راحتتري را امتحان كنه پرش از ارتفاع

باورتون نميشه حسابي هم به اين امر اصرار داشت

پرش از ارتفاع

بلاخره خسته از اينهمه بدو بدو يك كناري روي زمين ولو شد و دقيقا هم روي گِلها و زمين خيسکلافه

خسته از دويدن و بازي زياد

اين هم فرشته قشنگ مامان

فرنيا گل مامان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ilijoon
25 اردیبهشت 91 14:24
ممنون از حضورت عزيزم با افتخار لينكتون كردم باز هم بهمون سر بزنيد من هم در اسرع وقت ميام واز بقيه پستهاتون ديدن ميكنم


من هم لينكتون ميكنم خوشحال ميشم بازهم به ما سربزنيد