اتفاقات جديد و خوش
سلام امروز امدم ديگه خانه كاملا مرتب شده و مراسم خواستگاري و عقد دايي هم تمام شده حالا ديگه همه چيز به روال عادي برگشته و مامان وقت كرده عكسهات را از روزي كه امديم خانه تا عقد دايي واست بگذاره
اول تميز كردن خانه جديد بعد شيطنتهاي جديد توي خانه جديد
توي محضر هستيم كنار حلقه عروس ايستادم دارم نان پنير ميخورم همش ميخوام به همه چيز دست بزنم مامان نميگذاره!!!!
نانم ديگه پنير نداره اما مامان اصلا حواسش به من نيست حوصله من داره سر ميره اجازه نميدن شيطوني كنم
جمعه مهمان داشتيم اينقده خوب بود ياسمين امده بود پيشمون با زندايي
تازه زن عموي ياسمين واسه من هم اين لباسي كه تنمه را هديه اوردن دستشون درد نكنه خيلي خوشگله
اين عكس مال شب يلداس توي بغل هديه جون هستم مامانم ميگه ان شب من يك هندوانه بودم بخاطر لباسهام تازه واسه اولين بار هندوانه هم خوردم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی