فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

فرشته کوچولو

خانه جديد

1390/11/5 12:21
نویسنده : مامانی
602 بازدید
اشتراک گذاری

خانم خانما سلام

بلاخره اسباب كشي كرديم به خانه جديد اينجا بزرگترين حسنش اينه كه اسانسور داره و صبحها كه خوابي از توي خانه سوار كالسكه ات ميكنم و گرم ونرم ميريم تا مهد توي خانه قبلي كه بوديم همش نگران اين بودم كه كالسكه بيرون سرد شده و تو را كه از رختخواب گرم ميبرم پايين توي كالسكه سردت بشه و سرما بخوري و خيلي سخت بودكه با پتو و ساك و فرنيا در بغل بيام پايين و هميشه نگران بودم از پله ها نيفتيم

اما از اسباب كشي بگم كه حسابي لذت بردي و همه جا را بهم ميريختي هر چي مامان و بابا توي جعبه ها ميگذاشتن تو از جعبه ها بيرون ميريختي روز 2شنبه كه فرستاديمت مهد وقتي برگشتي خيلي تعجب كردي خانه جديد اما حسابي بهم ريخته تا چند دقيقه اي فقط ساكت نگاه ميكردي و بعد شروع كردي به بازي اصلا نميشد توي يك اتاق نگهت داشت اخه يك اتاق را فرش انداخته بوديم مثلا براي خانم اماده كرده بوديم و تختت را هم زود سرپا كرده بوديم اما انهمه وسيله واسه بازي بعد تو توي يك اتاق بموني چشمک

براي شام چون مامان نميتونست اشپزي كنه بابا غذا خريد و بخاطر شما خورش خريد اما طلاي مامان اصلا ان غذا را دوست نداشت شايد بخاطر اينكه كمي نمكش از نمك غذاهاي خودت بيشتر بود و ان شب فقط دوغ خوردي تا حالا يادم نمياد در يك وعده 7پيمانه شير خورده باشي اما ان شب از گرسنگي فقط مايعات خوردي و شير خوب يك كمي هم مامان را اذيت كردي اما تقصير خودت نبود كه سه شنبه دايي امد و مامان بزرگ واست سوپ و اش فرستاده بود ناهار سوپ عدس خودي و شب هم اش تازه مامان بزرگ گفت گذاشته غذاها بي اب بشه كه توي راه نريزه و بايد به انها كمي اب اضافه كنم اما شما هردو را همانطور اصلا نيازي به اضافه كردن اب نبود

يادته كه مامان از غذا خوردنت ميناليد اين اسباب كشي براي ما و بازي واسه تو حسابي گرسنه ات ميكنه و باعث ميشه خوب غذا بخوري ديشب دايي بهت شامت را داد از دست مامان نخوردي

روز اول يعني يكشنبه كه تازه وسايل را جمع كرديم و خانه را تحويل گرفته بوديم و فتيم واسه تميز كردن خانه به  دختر خاله بابايي گفتيم امد كمك كه شما را بگيره مامان بتونه كار كنه شب پسرخاله بابايي هم امد و  دخترشون ياسمين را هم اورده بودند كلي باهم بازي كرديد دستشون درد نكنه شام هم خريدند و شما كمي به شوق دخترشون خوردي نگاه ميكردي ياسمين با انگشت ماست ميخورد شما هم همانطوري ميخوردي خيلي كثيف كاري كرديد ما راضي هستيم همه خانه و لباسهاتون كثيف بشه اما شما دوتا غذا ميخورديد ولي بيشتر با غذا بازي ميكرديد

بعدا كه كمي خانه مرتب شد از فرنيا گلي توي خانه  جديد عكس ميگيرم و اينجا ميگذارم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آیلا
8 بهمن 90 10:04
مبارکه به سلامتی . دست این تکنولوژی درد نکنه که کمک حال ما ماماناست
مامان آرینا موفرفری
8 بهمن 90 18:17
مبارک باشه.خسته نباشی مامانی.
عاشق باران
12 بهمن 90 23:16
خونه ی جدید مبارک...
الينا گلينا
17 بهمن 90 9:37
خانه جديد و آسانسور تون مبارك باشه .اين درد بي آسانسوري را من هم دارم مي كشم. خوش به حالتون واسه ما هم دعا كنيد كه يه جاي خوب پيدا كنيم


ايشالله زودتر يك جاي مناسب گيري بياريد واقعا بي اسانسوري مشكل بزرگيه و فقط كساني كه با اين مشكل روبرو هستند اين مشكلو درك ميكنند
بابای دوقلوها
19 بهمن 90 9:44
فرنیا گلی خونه جدیدت مبارک. گل واسه فرنیای مهربون