بازم كارهاي جديد
سلام عسلكم
هر روز شيرينكاري هاي جديدت ما را ذوق زده ميكنه
ديروز وقتي بهت ميگفتم الكي بخند با صدا مي خنديدي و وقتي بهت ميگفتم گريه كن دستت را روي صورتت ميگذاشتي و اداي گريه دراوردي
از اينكه ياد گرفتي شمع يا كبريت روشن را با فوت كردن خاموش كني خيلي ذوق ميكني
وقتي جوراب پات باشه روي سراميك هاي كف اتاق ليز ميخوري و بازي ميكني با اينكه با اين كارت خيلي مامان را ميترسوني اما حسابي مامان از هوشت لذت ميبره با جوراب روي فرش امتحان ميكردي خيلي زود فهميدي فقط روي زمين بدون پوشش ميشه اين بازي را كرد يا وقتي جورابهاتو دراوردم يك لباس مياوردي و ميانداختي زمين و با استفاده از ان ليز ميخوردي
ميرفتي زير پتو و مثلا انجا ميشد خانه بازي كلي بازي ميكردي و حتي وقتي بچه همسايه امد دنبالت باهات بازي كنه حاضر نشدي زير پتو را ول كني و بري پيشش
اهان راستي از كلمه هاي جديدت هم بگم: مايين(ماشين) باييي(بابايي)
مي دونم كه بازم بايد زود زود بيام و از پيشرفتهات بگم