اين هم فرنيا سنتور زن
5شنبه خانه عمو جواد بوديم اين تنها عمويي است كه خيلي واضح و قشنگ اسمش را ميگي اين عمو خيلي قشنگ سنتور ميزنه و اجازه داد فرنيا هم به سنتور دست بزنه و هنرنمايي كنه
انجا كلي با پسرعمو (محمد بازي كردي) محمد برات با بالشهاي مبلها تونل درست كرد و شما از توي تونل رد ميشدي و تونل را خراب ميكردي
اينقدر هم با هيجان بازي ميكردي كه حواست نبود و به لبه مبلها برخورد كردي اما چون وسط بازي بود اصلا گريه نكردي با اينكه حسابي پيشونيت قرمز شده بود
ديشب هم رفتيم شهروند بوستان انجا يك لباس را برداشته بودي و اينور و انور ميدويدي اجازه نميدادي ببينيم اندازه ات است يا نه و اخرش هم توي ان بدو بدو خوردي زمين خيلي درد ت امد و خيلي گريه كردي مامان قربون دختر نازش بشه اينقدر گريه كردي كه اشك مامان را هم دراوردي اما بعدش كه ساكت شدي باز رفتي دنبال همون كار و يك اسباب بازي يا يك لباس را برميداشتي و درميرفتي ما هم زود لباس واست خريديم و از فروشگاه زديم بيرون كه ديگه بلايي سرت نياد