فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچولو

سلامي دوباره

بعد از مدتها سري به وبلاگ دخترم زدم البته گاهي ميام و مطلب ميگذارم اما خود وبلاگ را كمتر ميرم ببينم امروز خيلي اتفاقي متوجه تغييراتي در ظاهر وبلاگ شدم كه خيلي خوشم اومد و اين باعث شد بيام و اينجا بنويسم هم يك تشكر از مديريت وبلاگ كه واقعا مصادق هر روز بهتر از ديروز هستن هم يك يادآوري كنم به خودم كه هر وقت وبلاگ دخترم را به روز ميكنم سري هم به خود وبلاگ بزنم همه تغييرات درقسمت ابزارهاي نوشتن و ارسال مطلب نيست ...
23 دی 1396

يلدا سال 1396

سلام يلداي همه مباركككككككككككككككككككككك امسال يلدا را سه تايي برگزار كرديم اول رفتيم هايپر مي و با سفره يلداي اونجا عكس گرفتيم     بعد رفتيم سرزمين ماسه كه اونجا فرنيا خانم گريم كرد و خودش گفت شده ببر برفي     بعد هم برگشتيم خانه و سفره يلداي خودمون را پهن كرديم         و جمعه هم رفتيم خانه عزيز البته اونجا چون عموي بابا(عموي پدر فرنيا)فوت كرده بود نشد يلدا بگيريم و دور هم جمع بشيم اما خوب فرنيا خانم خوب تونست اونجا بازي كنه بخصوص با مرغ و خروسش  اين دوتا مرغ و خروس اولش دوتا جوجه پنبه اي زرد بودن كه دختر عمو...
2 دی 1396

یک سفر کوتاه اما عالییییی

  دخترم در قطار در سفر به مشهد             در لابي هتل منتظر گرفتن كليد اتاق     السلام عليك يا علي بن موسي رضا   نهار در هتل   طرقبه و گشت توي درياچه   پياده روي كنار درياچه       آخ جون دايي هم اومد مشهد   دختر قشنگ من به پيشنهاد خدام حرم چادري ميشه   دعوت شديم نهار امام رضا   به سمت رستوران حرم         در ايستگاه قطار برگشت به تهران ...
15 آذر 1396

دخترم یک فرشته کوچولوئه ❤️

دخترم چقدر خوشحالم که مهربونی و دوست داشتن و عشق را میشناسی امروز وقتی از سرکار برگشتم و دیدمت، پاکتی را که مدرسه بهت داده بود نشونم دادی و از پولهای خودت گذاشته بودی برای کمک به بچه های زلزله زده و بعد پاکت را دادی به من و گفتی اگه میخواید شما هم بهش اضافه کنید اما اجباری نیست دخترم تو دو ماهی میشه پول جمع میکنی برای خرید اسباب بازی مورد علاقه ات و با اینکه از خرید خیلی چیزها می گذری تا پولت زودتر جمع بشه اما از همان پولها گذشت کردی برای همسن و سالهای خودت که دیگه خانه و مدرسه ندارند خدا را شکر در اولین قدم برای تربیت تو موفق بودم عشق و مهربانی و دوست داشتن ، بزرگترین خصلت یک انسان است و تو فرشته کوچولوی من هستی ...
8 آذر 1396

تولد هفت سالگي

    دختر قشنگم امسال هم تولدت توي ماه صفر بود و تصميم گرفتيم بعد از پايان ماه صفر تولدت را برگزار كنيم كه تعطيلي دوشنبه يك موقعيت عالي شد و با دعوت چندتا از دوستاي مدرسه ات يك روز شاد داشتيم       اولين مهمانهاي تولد: نگارين و باران اول از همه چون همه تون فرداش ميخواستيد بريد مدرسه گفتم تولد زود تمام بشه كه بتونيد حسابي استراحت كنيد براي همين تولد را ساعت 2برگزار كرديم واين شد كه اولين برنامه تولد  يك نهار كوچولو همراه دوستات بود بعد هم بيسكويتهاي تولد را خودتون تزيين كرديد و خورديد       حالا نوبت بازي بود كلي بازي كردي...
7 آذر 1396

مهرماه دوست داشتنی

امسال دختر قشنگ کلاس اول است و خیلی عجله داره برای یادگیری خواندن و نوشتن و همش منتظر شنبه اول مهر بود و میگفت کی خواندن را یادمان میدن یعنی اول مهر بهمون اولین کلمه را یاد میدن         امسال مدرسه از نيمه شهريور شروع شد و بچه ها دو روز در هفته مدرسه ميرفتن و خوشبختانه فرنيا خيلي مدرسه و معلم و همكلاسيهاش را دوست داره جشن شكوفه ها دوشنبه 13شهريور برگزار شد     راستي توي جشن براي مامانها هم يك مسابقه گذاشتن كه من با اصرار فرنيا شركت كردم و خيلي جالب بود كه خود فرنيا وقتي رفت بالا نتونست برنده بشه اما به من ميگفت مامان تو رو خدا تو برنده شو كه با لطف آقاي مجري جشن ...
1 مهر 1396