سفر به انزلي در ارديبهشت ماه سال 1395
در ارديبهشت يك سفر به بندر انزلي داشتيم كه توي مسير به يك دهكده روستايي سر زديم و به دوستم توي فومن هم سري زديم و با هم گشتي در انزلي زديم و شب هتل جهانگردي انزلي بوديم و صبح به سمت تهران راهي شديم سفر كوتاه اما لذت بخشي بود
صبحانه در مسير
دهكده روستايي (البته اسمش را درست نميدونم شايد باباي فرنيا كمكم كرد و كمي اينجا را ويرايش كردم) خيلي زيبا و سرسبز بود البته شمال همه جا سر سبز و زيباست
فرنيا توي اين خانه هاي روستايي حاضر نبود روي زمين بشينه ميگفت حشره دارن و همش روي پاهاي من و باباش بود و كلي غر زد كه اينجا را دوست ندارم خيلي حشره داره
انزلي كنار دريا با گيلدا خانم دختر دوست من
بچه ها رفتن آب بازي و خيس شدن و سردشون شد و لباسهاشون را عوض كردن باز دوباره رفتن توي آب حالا من مشكلي نداشتم چون توي مسافرت بودم و چند دست لباس توي چمدان داشتم اما بيچاره دوستم كه فقط يك دست لباس اضافه براي بچه ها اورده بود
اين هم داداش گيلدا كه نميدونم چرا من همش اسمش يادم ميره
اينجا بابايي و فرنيا رفتن پايين كنار ماهيگيرها و بچه هاي دوستم كلي بهانه گرفتن ما هم بريم خلاصه يك دردسر براي دوستم و همسرش درست كردم
گيلدا خانم خيلي كفشدوزك دوست داشت كلي كفشدوزك گرفت و فرنيا حسابي ذوق ميكرد اما اصلا نتونست توي دست بگيره
ميخواستم با بچه ها عكس بگيرم اما فرنيا حاضر نبود و اينجوري كنارمون ايستاد
بعد هم اين مدلي
عاشق بچه ها در خواب هستم خيلي قيافه شون معصوم است
صبحانه در هتل با منظره بسيار زيباي دريا
تخليه هتل بعد از صبحانه
كمي بازي در ساحل زيبا قبل از حركت به سمت تهران
تله كابين آخخخخخخخخخخخخ جووووووووووووووون
بعد از پياده شدن از تله كابين يك موزه پرندگان بود كه فرنيا از هر پرنده اي خوشش ميامد كنارش ميايستاد و ميگفت مامان عكس بگير بخشي از موزه پرندگان زنده بود بخشي هم تاكسيدرمي بودند
اين طاووس هم كه لطف كردند و موقع عكس گرفتن ما هنرنمايي فرمودند
بعد از موزه پرندگان كمي اون بالا گشت زديم
و براي خستگي دركردن فرنيا خانم يك آش ميل فرمودن
بعد هم دوباره تله كابين و برگشتن به پايين اون پايين هم يك شهر بازي سرپوشيده بود و هيچ ديگه ميتونيد حدس بزنيد كمي هم بازي در شهر بازي سرپوشيده
ماشينهاي برقي كوچيك كه خود بچه ها ميتونستن باهاشون رانندگي كنن تهران هرجا رفتيم ماشينهاش بزرگه و پاي فرنيا به پدال نميرسه و هميشه بايد يا من يا باباش باهاش سوار بشينم اما اينجا خيلي كيف كرد
و بلاخره سفر تمام شد