فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچولو

ديماه 94

1394/12/4 12:18
نویسنده : مامانی
762 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل دختر نازم و همه دوستاي وبلاگيمون

امسال هم داره تمام ميشه و انشالله از سال ديگه من دست از تنبلي بردارم و ديگه از عكسها و نوشتنها عقب نباشم امروز عكسهاي دي ماه را ميگذارم و انشالله فردا هم عكسهاي بهمن و ديگه به روز خواهم بود

دخترم يواش يواش داره بزرگ ميشه و حرف زدنهاش و سوال كردنهاش بزرگانه تر  ميشه و خواسته هاش واقعي تر

يك روز يك تفريح سه نفره توي هايپر مي

تفريح در هايپر مي

فرنيا و انارها

يك كمي استراحت

اين هم شب يلدا واقعي توي خانه خودمون با كرسي كه بابايي براي فرنيا درست كرد

شب يلدا

دختر  گلمون تحت مطالب كلاس زبان مهد دلشون ميخواست روي ميز صبحانه بخوريم خندونک مثل اينكه يك روز مطلب كلاس زبان مهد در مورد آشپزخانه و صبحانه خوردن بوده و بچه ها همه از ميز و صندلي گفتن و فرنيا هم خواستن ميز و صندلي داشته باشيم اين شد كه اون روز روي اوپن (كابينت) آشپزخانه صبحانه خورديم بعدا هم كه براي فرنيا صندلي خريديم چشمک

يك صبح زيباي جمعه

يك روز هم كه دايي و زندايي اومده بودند تهران رفتيم خانه مامان بزرگ محدثه كه ببينيمشون و فرنيا عاشق اين قسمت خانه شون است اشپزخانه با چندتا پله از پذيرايي بالاتر است و بعد از اونجا پنچره داره به سمت پذيرايي الان فرنيا توي پنجره نشسته

خانه مامان بزرگ محدثه

بعد هم با زندايي و دايي و محدثه رفتيم هايپرسان كه البته محدثه بيشتر بغل من بود و كمتر حاضر شد توي چرخ خريد بشينه

هايپرسان

اين هم فرنيا خانم بند بازخندونکزبان

فرنيا بند باز ميشود

14 دي ماه سالگرد ازدواج مامان و بابا كه بخاطر فرنيا كيك عروسكي استزیبا تمام تزيينات ميز با فرنياستمحبت ميبينيد كه خودش هم لباس مهماني پوشيدهخندونک

14 ديماه سالگرد ازدواج مامان و بابا

يك روز بابايي دير رفت سركار و پدر و دختر كلي بازي كردند و دير رفتند مهد كودك و كلي هم من غر زدم آخه بابايي فرنيا پيش دبستاني ميره نبايد غايب باشه اما پدر و دختر كلي بازي كردند

پارك نزديك مهد

2

 

3

 

4

 

5

6

 

اين هم دم در مهدكودك

دم در مهد

8

 

يك روز هم رفتن اسكيت بازي اما مثل اينكه فرنيا صخره نوردي را از اسكيت بيشتر دوست داشته

اسكيت يا صخره نوردي؟

اسكيت يا صخره نوردي؟2

 

فرنيا و عروسك هديه به سليقه بابايي چشمک

9

پسندها (1)

نظرات (6)

زهره مامانی فاطمه
4 اسفند 94 15:30
سلام سالگرد ازدواجتون باکلی تاخیر مبارک الهی که همیشه شاد باشید
مامانی
پاسخ
ممنون
زهره مامانی فاطمه
4 اسفند 94 15:30
ماشااله به دخمل صخره نورد چه میزی هم چیده برای مامانش
مامانی
پاسخ
بله هر بار به يك بهانه اي براي من وپدرش ميز ميچينه
آبجی نگار
5 اسفند 94 15:02
فرنیاخانوم همیشه بااین لباسای قشنگ صبحونه میل میکنن
مامانی
پاسخ
از وقتي اينقدر بزرگ شده كه بتونه خودش لباس بپوشه گاهي پيش مياد بيدار بشه و بره لباسهاي مهموني اش را بپوشه و خوب من هم اعتراضي نميكنم
سپیده مامان درسا
8 اسفند 94 16:15
بوس برای گل دخملی ناز
مامانی
پاسخ
ممنون دلمون براتون تنگ شده بود الان ميام بهتون سرميزنم
مامان آیلا
19 اسفند 94 10:29
مامانی و بابایی سالگرد ازدواجتون با تاخیر خیلی مبارک باشه
مامانی
پاسخ
ممنون
مامان آیلا
19 اسفند 94 10:31
خوب کار کردند هیچ اتفاقی نمی افته( راستی مگه فرنیا سال دیگه می ره کلاس اول من فکر می کردم چون نیمه دومی هست یک سال دیرتر باید برن یا شاید مثل آیلا می خواد تو پیش دبستانی دو ساله باشه)
مامانی
پاسخ
بله فرنيا امسال پيش دبستاني مهد كودكشون ميره و سال اينده انشالله مدرسه ثبت نامش ميكنم كه يك پيش هم توي مدرسه بره