تير94 (برج ميلاد - مسافرت زنجان)
توي ماه رمضان دوستم با دوتا گل پسرش امدن خانه ما و با هم رفتيم برج ميلاد اين هم عكسهاي اون روز
اول بچه ها رفتن بازي و فرنيا و آقا متين حسابي با هم جور شدند
ببينيد فرنيا ساده ترين راه را براي برج سازي پيدا كرده
يك كمي گل بازي
بعد از افطار فرنيا خسته با بادكنك مدل كرم شب تاب كه وقتي بادش خالي شد كلي گريه كرد براي كرم كوچولو
و تعطيلات عيد فطر كه يك روزه رفتيم زنجان و تا آخر عمر حسرت ميخورم كه كاش بجاي زنجان، اهواز رفته بودم و حداقل يك هفته قبل از فوت پدرم ديده بودمش
صبحانه در راه كه فرنيا خانم چون يادمان رفته بود يك زيرانداز بياريم كف چادر ننشست و همانطور كه ميبينيد پاي بنده را بعنوان صندلي قبول كردند
فضاي پارك كه آنجا صبحانه خورديم
توي مسير اول رفتيم غار كتله خور
اين هم امامزاده اي توي مسير
اين هم رختشويخانه زنجان
اين هم هتل جهانگردي زنجان و محوطه آن
شب رفتيم پارك كنار هتل و يادم هست با خانه تماس گرفتم و با پدرم حرف زدم از سردي هوا و بارن گفتم و پدرم گفت كمي هواي سرد و خنك براي ما سوغات بياور
اينقدر سرد بود و ما اصلا لباس گرم نياورده بوديم كه مجبور شديم يك سفره پارچه اي كه همراهمون بود بصورت شنل تن فرنيا كنيم
و بعد از خوردن صبحانه ..
راهي تهران شديم
و اين هم نهار توي مسير برگشت