فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچولو

عكسهاي تير ماه94- قسمت اول

1394/7/26 11:04
نویسنده : مامانی
1,372 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امروز بعد از چندماه امدم تا دوباره نوشتن را شروع كنم

آب بازي در پارك نزديك مهد

فرنيا در خانه

فرنيا با كاردستي مهدكودك

موش ما

اينجا توي فروشگاه هايپر مي است يك سري انار كه هر كس دوست داشت و نقاشي بلد بود رنگ ميكرد الان تعداد اين انارها زياد شده  بابايي از بالا از ما عكس گرفته ما را ميبينيد؟

سمت راست عكس روي مستطيل قرمز من نشستم و فرنيا لباس نارنجي پوشيده جلوي من داره اسكيت بازي ميكنه فضاي هايپر مي براي اسكيت بازي عاليه چشمک

هايپر مي

 

خريد با اسكيت

يكبار هم رفتيم سينما كوروش كه فرنيا خوشش امد فيلمهاش قشنگه فقط صدا خيلي زياده و دختر من هم كه از صداي زياد گريزان است

بچه ها را صدا كردند برن روي سن شلوغ بازي كنند ، فرنيا فقط بخاطر جايزه رفت كه جايزه هم ندادندخندونک

سينما كوروش

باز هم فرنيا لباسهاي مامان را ميپوشه

باز هم فرنيا با لباس مامان

 

فرنيا با لباس مامان

فرنيا و خاله بزرگه بابايي

فرنيا و خاله بزرگه بابايي

 

اولين افطار ماه رمضان توي باغ رستوارن

يك افطاري اول ماه رمضان

 

افطاري اول ماه رمضان

 

افطاري

يك روز به ما گفتند بايد بريم و يك نقاشي فرنيا را تحويل بگيريم و براش قاب كنيم تا توي مسابقه شروه شركت كنه بعد فهميديم اين نمايشگاه و مسابقه نقاشي شروه هرساله برگزار ميشه و نقاشيها در موضوع شاهنامه هستند براي بچه ها يك قصه از شاهنامه تعريف ميكنند و بعد بچه ها در مورد ان قصه نقاشي ميكنند و اين هم فرنيا و نقاشي اش كه فرنيا رخش اسب رستم را كشيده

نمايشگاه نقاشي شروه1

 

فرنيا درحال تماشاي نمايشگاه و آثار بچه هاي ديگه

2

 

3

 

اين هم اختتاميه جشنواره و نمايشگاه و اهداء جوايز و لوح تقدير

اهداي جايزه

اين هم اختتاميه واقعي بيرون سالن نمايشگاه !!!!!!

آب بازي كنار حوض بزرگ محوطه

اين هم اختتاميه واقعي

 

نمايشگاه عفاف و حجاب

1

 

2

 

2

 

4

 

3

 

پسندها (2)

نظرات (2)

فاطمه
28 مهر 94 10:22
اي واي به شهر ما تشريف آورده بوديد كاش يه خبري به ما مي داديد خوشحال مي شديم همديگه را از نزديك مي ديدم .حالا بگذريم خوش گذشت عزيزم يا حسابي يخ زديد.
مامانی
پاسخ
آخه اون موقع تعطيلات بود گفتم احتمالا همه برن مسافرت نه خيلي سرد نبود اما چون هرچي لباس براي فرنيا اورده بودم استين كوتاه بود و شب هم امده بوديم پارك اون بود كه سردش شده بود ولي روز هوا خوب بود اما با اينكه سردش بود ميخواست بازي كنه و اصلا حاضر نبود برگرده هتل
سپیده مامان درسا
4 آبان 94 10:00
ایول به گل دختر نقاشمون