فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

فرشته کوچولو

مرجان و جلبك يكي هستند

1393/9/3 10:35
نویسنده : مامانی
1,070 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام دارم سعي ميكنم تند تند به روز باشم

فرنيا كلاس اسكيت ميره مربي اسكيت از فرنيا ميپرسه: اسم منو يادته

- بله اسمتون جلبكه

-نه اسمم مرجان است

- خوب اينها  هر دوتاشون توي دريا هستند خيلي هم فرقي ندارندخندونک

رفته بوديم خانه عمو حسن كه دوتا دختر داره بهاره و فاطمه

فرنيا رفته كنار بهاره و بهش ميگفت فاطمه بيا توي اتاق ميشه كامپيوتر را روشن كني

بهاره گفت من كه فاطمه نيستم اشتباه كردي

فرنيا يك نگاهي كرد و گفت نه من داشتم از اينجا فاطمه را صدا ميكردم دروغگو

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

داشتيم با بابايي در مورد خاله كوچيكه صحبت ميكرديم وفرنيا كنارمون نشسته بود و تلويزيون نگاه ميكرد و من ميگفتم محل كارم يك جاي خالي هست اما رئيس ان قسمت خيلي وحشتناك است و همه از دستش ناراضي هستند گريه همه را در اورده و....

يكدفعه ديدم فرنيا زد زيرگريه تعجب كردم ميگم دخترم چي شده؟

- خاله كوچيكه را نبر سركارت نميخوام رئيس اذيتش كنه گریه

خلاصه كلي دليل و برهان اورديم كه ما نميخوايم ببريمش و دوست نداريم اذيتش كنيم تا دختري ارام شدزبان

هر فصل از بچه ها توي مهد عكس ميگيرند ان روز عكسها را تحويل گرفته بوديم فرنيا ميگه شايلين هميشه لباسي ميپوشه كه شكمش لخته و نافش پيداست اما من همه جام پوشيده است حتي جوراب شلواري ميپوشمعینک

131.gif

 در ادامه چندتا عكس هم ميتونيد ببينيد

فرنيا چادري


 

يك روز رفتيم مركز پوششهاي اسلامي ياس و فرنيا اين چادر را توي ويترين مغازه ديد و خواست براش بخريم و از داخل مغازه هم سرش كرد

گل دختر مامان

دختر چادري مامان

اين هم يك روز توي خانه كه مثلا با تشك واسه خودش خانه درست كرده بود

خانه كوچولو

كمي بعد فرنيا گفت ميخوام لباس عروسم را بپوشم گفتم نه مامان فرنيا چيزي نگفت و رفت بعد ديدم مدتيه صداش نمياد رفتم ديدم ...سوت

كمد رختخوابها

بله خانم خانما رفته از رختخوابها بالا لباسش را بياره بعد رختخوابها ريخته و ايشون هم خيلي خوششون امده و لباس را فراموش كردند و  بازي با رختخوابها به مذاقش خوشتر امده دلخور

 

خوب روز جمعه رفتيم خانه عزيز و فرنيا و مليسا به پيشنهاد فرنيا عروس شدند ببينيد با چه وسائلي ميشه ساده و راحت عروس شد و لباس عروس پوشيدخندونک

داماد هنوز تور را از صورتشون برنداشتهزبان

عروس كوچولو

عروس خانمهاي محجبه

دوتا عروس خانم

بعد فرنيا گفت عروس بايد بره توي باغ قدم بزنه(موندم اينها را از كجا ديده و ياد گرفته؟) اين هم عروسها در باغ

توي باغ

فرنيا تمام مدت اينجوري سربزير بود ميگفت عروس بايد خيلي خجالتي باشه(دخترم سنتيهخندونک)

گل چيدن عروسها

بعد فرنيا گفت داماد لازم داره و پيشنهاد داد من داماد بشمتعجب

مامان داماد

عروس خودم

اما دوتا عروس بود و يك داماد واسه همين داماد دوم هم امد(مامان مليسا)

عروس و دامادها

بعد هم بايد گل روي سرعروسها ميريخت و من يك روش ابداع كردم ميزدم به برگهاي درخت تا بريزند روي سر عروسها

گل باران

پسندها (5)

نظرات (12)

zizi
3 آذر 93 10:38
چه دختر نازی الهی-ماشاالله خانومی شده واسه خودش . . . وب قشنگی داری خوشحال میشم به منم سربزنی و منو با نام آوای آبیز لینک کنی بعدش بهم خبر بدی لینکتون کنم این ادرس اصلی منهwww.ruo.blogfa.com
مامان آیلا
3 آذر 93 11:20
ای خدا این کوچولوها چه دنیای جالب ساده و شیرینی دارن عروس خوشگله خاله
مامانی
پاسخ
من عاشق اين دنياي زيبا وساده هستم اما حيف چقدر زود تمام ميشه
مامان آیلا
3 آذر 93 11:21
پس حالا مرجان با جلبک فرق نداره
مامانی
پاسخ
حالا شما به بزرگي خودتان ببخشيد ديگه
مامان آیلا
3 آذر 93 11:22
فکر کنم همه بچه ها عاشق چادر و چادر سر کردن باشن
مریم مامان دونه برفی
3 آذر 93 12:59
عزیزززززم ماشاءا... خدا براتون نگهش داره این دختر زبل و باهوش رو
مامانی
پاسخ
ممنون خاله مهربون
مریم مامان دونه برفی
3 آذر 93 13:00
مرجان یا جلبک خیلی خندیدم خدا بگم چیکارت نکنه فرنیا
مامانی
پاسخ
بيچاره مربي نميدونم چه حسي داشته وقتي فرنيا با سادگي تمام اينو بهش گفته
سپیده مامان درسا
4 آذر 93 0:16
ای جونم بازم فرنیا جون مثل همیشه شیرین کاریهاش و دلبریهاش عالی بود با درسا نگاه میکریم عکسهارو میگه مامانی به فرنیا جون بگو دیگه رختخوابهارو نریزه کار خوبی نیست ، جمع کردنش سخته بچه ام نصیحت کردنش گل کرده همین الان
مامانی
پاسخ
ممنون عزيزم حتما به فرنيا ميگم اما انروز فرنيا خودش در جمع كردن كمكم كرد
مامان فتانه
6 آذر 93 23:41
عزییییزم.چه عروسای نازی چه دختر گلی....ایلین هم خیلی عروس بازی میکنه
مامانی
پاسخ
بله ديگه هرجور بتونن براي خودشون لباس عروس جور ميكنن
بابا و مامان
9 آذر 93 16:56
ای شیطون بلا ببین چه کرده الاهی من فدای این عروس خانم خوشگل بشم دامادا را ببین اخه شیطون دوستتون دارم همیشه خوش باشید و سلامت
مامانی
پاسخ
خدا نكنه خاله جون بيچاره دامادها با اين عروسهاي شيطون ما هم شما را دوست داريم
فاطمه
10 آذر 93 8:35
واي كه چقدر چادر بهت مياد عزيزم.حرفهات هم مثل خودت با نمكه
مامانی
پاسخ
مرسي خاله جون وقتي چادر ميپوشم شبيه عمه ام ميشم
مامانی فاطمه
10 آذر 93 15:02
قربون عروس کوچولوی خوشگل برم من
مامانی
پاسخ
خدا نكنه خاله جون
مامانی فاطمه
10 آذر 93 15:02
چه داماد خوش تیپی