فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

فرشته کوچولو

اولين جمعه ماه رمضان

1393/4/16 9:47
نویسنده : مامانی
1,492 بازدید
اشتراک گذاری

توي وبلاگ اريسا جون ديده بودم خاله و اريسا رفته بودند توي استخر توپ خوب من هم فكر كردم جاي بزرگيه و گفتم ما هم بريم تا من هم با فرنيا برم توي استخر توپ بازي كنيم و وقتي از  محلش پرسيدم ادرس دادند دنياي نور ما هم جمعه صبح رفتيم دنياي نور رسالت و تا رسيديم گفتند شهر بازي فقط عصرها باز است نتيجه اينكه كمي توي مركزخريد چرخيديم

فرنيا در حال گشتن در مركز خريد و پيدا كردن يك مغازه

4527

رفتيم داخل مغازه و براي فرنيا خريدكرديم: گوشواره و تل

4538

4539

بعد هم رفتيم توي پارك كنار دنياي نور و فرنيا تاب بازي كرد

4550

و دوباره عصر برگشتيم دنياي نور تا فرنيا و مامان بازي كنند اما با يك جاي كوچيك روبرو شديم كه خيلي توپ نداشت حتي فرنيا هم دوست نداشت بره توي توپها از بس توپها كم بود ولي از وسايل بازي ديگه اش استفاده كرديم

4560

4563

4568

اما قسمت لذت بخش، پشت مركز خريد يك پارك بود كه وسايل بادي و بقول فرنيا بپر بپر داشت و ديگه دوساعتي انجا مونديم

4571

4581

و قسمت جديد بازيها اين قايقها بود كه فرنيا حسابي خوشش امده بود و ميگفت من نميام بيرون و ميرفت ان اخر استخر و بخيال خودش از دست مسئول قايقها دور ميشد

4584

4590

4593

دقيقا موقع برگشت فرنيا خانم نياز به دستشويي پيدا كرد و دم دستشويي اين سگ بود و فرنيادستشويي يادش رفت ميخواست با سگه بازي كنه

4597

4599عكس اخر

دختر قشنگم خيلي دوستت دارم

پسندها (4)

نظرات (11)

مامان آیلا
16 تیر 93 11:30
ماجرای شما هم مثل شنیدن کی بود مانند دیدن شده عوضش خرید که کردید چه سگ بامزه ای
مامانی
پاسخ
بله خودم هم يك تل خريدم فرنيا دلش ميخواست برام يك كليپس پروانه اي بخره
مامان هلنا
17 تیر 93 6:32
معلومه حسابی به فرنیا جون خوش گذشته احتمالا شب که برگشته از خستگی از حال رفته چه خوبه که فرنیا جون سگها رو دست داره هلنا که حسابی ازشون میترسه و میچسبه به من همیشه خوش باشین عزیزم
مامانی
پاسخ
نه بابا بچه ها بمب انرژي هستند ما داشتيم از حال ميرفتيم اما ايشون خيال خواب نداشتن
مامان النا
17 تیر 93 10:36
همیشه به بازی و خریدقیمت وسایل بازیهاش که تو عکس معلومه ,خیلی خوب بوده. سگه مریض نبود؟به نظر اینجوری میاد.
مامانی
پاسخ
درسته قيمتهاش خوب بود نه سگه داشت يك تكه استخوان ميخورد محل غذا خوردنش روي ان كاناپه بود همانموقع صاحبش بهش غذا داد سگه هم برد روي ان مبل و شروع كرد به خوردن
مامان فرشته
17 تیر 93 17:05
چه دختر نانازی.فکر کنم فرنیا فردای اون روز تا ظهر میخوابید
مامانی
پاسخ
دل خوش سيري چند؟
زهره مامانی فاطمه
21 تیر 93 10:47
خوبه ایشااله این سرس یه استخر توپ بزرگتر بره دخملی گل چه بپر بپری میکنه دخملی
مریم مامان دونه برفی
24 تیر 93 8:46
آفرین به این مامان خوش ذوق و مهربون ..خیلی خوبه که برای فرنیا ی عزیزو با نمک وقت میذارین .
مامانی
پاسخ
ممنونم دوست خوبم
سپیده مامان درسا
24 تیر 93 13:12
ماشالله حسابی گل دختری بازی کرده عکس اخری رو عشق است با اون خنده ی نازش
مامانی
پاسخ
ممنون بله اما دريغ از خستگي
فاطمه
30 تیر 93 19:00
خوش می گذره عزیزم؟
مامانی
پاسخ
ممنون بله مگه ميشه با اين فرشته هاي ناز كه خدابهمون داده بد بگذره؟
آدرینا
3 مرداد 93 17:11
چه دنیای شیرینیه دنیای بچه ها
مامانی
پاسخ
بله باهاتون موافقم دوست عزيز ممنون كه پيشمون امدي اما تمام مطالب وبلاگتون رمز دار است و من نميتونم واستون كامنت بگذارم
آدرینا
4 مرداد 93 16:10
عزیزم ببخشید اون وبلاگی که آدرسش گذاشتم و رمزدار بود از قبل سیو شده بود تو قسمت آدرس سایز . منم حواسم نبود . شرمنده
مامانی
پاسخ
خواهش عزيزم
خاله ی آریسا
11 مرداد 93 9:47
خب اونجا کوچیکه اما ما خاله ها رفتیم تو استخر راستی اونجا نزدیک خونه ما و آریسا کوچولو به خاطر همین زیاد میریم اونجا ای وای این همون سگیه که آریسا کلی دوسش داره و باهاش حرف میزنه
مامانی
پاسخ
اما توي عكسها اصلا معلوم نبود كوچيكه فرنيا هم از سگه خيلي خوشش امد راستي پشت مركز خريد ان قسمت وسايل بادي را بريد خيلي خوبه