فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

فرشته کوچولو

دلفيناريوم برج ميلاد

1393/2/10 9:47
نویسنده : مامانی
2,293 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان

امروز اول عكسها را ميگذارم بعد كمي از فرنيا و شيرين زبانيهاش تعريف ميكنم

هفته گذشته رفتيم دلفيناريوم برج ميلاد كه هيچ دلفيني نداره و با شيرهاي دريايي نمايش ميدادند و صد البته كه فرنيا حسابي ذوق زده شد و لذت برد

شيرهاي دريايي
 

گل مامان

برنامه قرار بود از ساعت 6شروع بشه و ما واسه اينكه رديف جلو بشينيم ساعت 5.30رفتيم و چون افتاب بود اول رفتيم سايه نشستيم بعد كلي جابجا شديم بعد كه همه جاها پرشد افتاب هم رفت و ما جاي خوبي واسه نشستن نداشتيم خندونک

منتظر شروع نمايش

يواش يواش هوا سرد شد و من خدا را شكر كردم كه باخودم ژاكت براي فرنيا برداشته بودم وگرنه بايد وسط برنامه برميگشتيم برنامه با تاخير نيم ساعته شروع شد و توي اين مدت كلي فرنيابدو بدو كرد

درحال تماشاي شيرهاي دريايي

ذوق كردنهاي فرنيا

2

هنرنمايي2

هنرنمايي شير دريايي. نقاشي كه ميبينيد 210هزار تومان فروش رفتتعجب!!!!!!!!

خداحافظي شيردريايي

اين هم اخر برنامه و خداحافظي شير دريايي كل دور استخر را دور زد و دو سه جا هم ايستاد و براي جمعيت دست تكان داد اما اجازه ندادند به اين شيردريايي دست بزنيمغمگین

اخر برنامه هم دوتا خانم را از بين جمعيت انتخاب كردند كه اگه اجازه بدن اين شيردريايي بوسشون كنه خندونک و نترسن جايزه اشون اينه كه با جناب شيردريايي عكس بگيرن (راستي فكر بد نكنيدها شير دريايي دختر بودازبان)

فرنيا خانم مامان

اين هم ديگه موقع رفتن فرنيا انور استخر و ما اينور استخر

باور كنيد اگه يكي از اين شيشه هاي حفاظ استخر شل بود انوقت هركي دنبال بچه اش بايد توي استخر ميرفتچشمک

اما ميرسيم به خانم گل مامان

اين دختر من اصلا عادت نداره از مهد چيزي توي خانه تعريف كنه مثلا چيكار كرده اند چي خورده اند يا حتي شهر بازي ميره چيها سوار شده و ... اما ما انگشت توي مماخمان كنيم ميره توي مهد تعريف ميكنه حالا چرا را؟ ما كه نميدانيم شما اگه چيزي ميدونيد بگيد اما براش يك اسپري دوفازي نرم كننده مو خريدم بخاطر اينكه موقع شانه زدن موهاش اذيت نشه فرداش رفته توي مهد به يكي از مربيها كه موهاي فر داره گفته خاله... مامانم واسم يك اسپري خريده اينقدر خوبه بزن به موهات ديگه موهات نرم ميشه راحت شانه ميشه و خلاصه كلي تبليغ كرده من كه رفتم دنبالش مربي ازم اسم ان اسپري را ميپرسيدخنده


يك روز رفتيم دندانپزشكي اينقدر خوب رفتار كرد كه بسيار لذت بردم از داشتن چنين دختر شجاعي البته بگمها فقط در حد يك معاينه بود اما بسيار همكاري كرد و همان اول دست پرستار را گرفت و رفت و اصلا نميترسيد بره روي يونيت دندانپزشكي بشينه (با اينكه قبلش در مورد اينكه ممكنه امپول بي حسي بزنن و چه كارهايي ممكنه انجام بشه باهاش حرف زده بودم) بعد كه با دكتر حرف ميزدم يكدفعه متوجه شدم تمام خانمهاي شاغل انجا كارشان را ول كرده اند و دور دختري جمع شدند و دارن باهاش حرف ميزنند بعد دكتر گفت كوچولو پاشو برو ديگه بسه همه را از كار بيكار كرديزبان وقتي هم ميرفتيم يكي از پرستارها بدو بدو امد دنبالمون و يك جفت گيره سر به فرنيا هديه داد


يك شب ساعت9 امده سراغم و ميگه مامان سي دي پونيو واسم ميگذاري و من مخالفت كردم چون ساعت خواب شده بود فرنيا چندبار اصرار كرد و لطفا لطفا راه انداخت وقتي ديد راضي نميشم ميگه اگه سي دي بگذاري ديگه مزاحمتون نميشم و بلاخره با وساطت بابايي يك ربع اجازه دادم بابا گفت فرنيا برو فيش را بزن به تلويزيون

فرنيا:سوالمتفکر

بابايي: چرا اينجوري نگاه ميكني ان فيش سفيده را برو بزن تا سي دي برات بگذارم

فرنيا:بابايي فيش كه ميشه ماهيخندونکآن سيم است كه بايد بزنم به تلويزيون

و منقه قههقه قههقه قهه

 

پسندها (1)

نظرات (9)

مامان پریسا
10 اردیبهشت 93 10:01
وای چه جالب باز هم خوبه همین حیوانات رو هم از نزدیک دید. اگر پریسا بود میگفت یالا یکی رو ببریم خونه
مامانی
پاسخ
دقيقا مثل فرنيا اما خوب چون اندازه شون را ديد و گفتم جا نداريم زود قانع شده اما هر بار ميريم روستا خانه مادر همسرم خيلي اصرار داره يك بع بعي بياريم يك كوچولوي كوچولو و بگذاريم توي بالكن ميتونيم برگ كاهو هم بديم بخوره
مامان پریسا
10 اردیبهشت 93 10:05
میدونی فرشته جون فکر میکنم برای این که در مهد خودی نشون بدن و حرفی برای گفتن داشته باشن از اتفاقات خونه تعریف میکنن. خیلی دوست دارم پریسا یاد بگیره تو دار باشه اخه همچین بچه هایی دیدم که میگم. باور کن اینقد دهنشون محکمه که نگوووووووو
مامانی
پاسخ
مهد همش ميگه فرنيا به همه چي كار داره حتي اگه مربيها حرفهاي ديگه هم بزنن ايشون بايد از حرفهاشون سردربيارن
مامان پریسا
10 اردیبهشت 93 10:07
افرین به دخملی شجاع. فقط میخواستم ببینم اگر خدا نکرده نیاز به بی حسی داشت باز هم شجاع بود؟!!البته حتما هم هست
مامانی
پاسخ
حتما بهتون خبر ميدم چون بايد بره دندانپزشكي دندونش يك خال سياه داره اين دكتر كه رفتيم متخصص اطفال نبود نظر خودش را گفت كه نميخواد اما بايد حتما در اولين فرصت بريم يك دندانپزشك اطفال
مریم مامان بهار
12 اردیبهشت 93 0:50
عجب نمایش جالبی رفتید منم دلم خواست.... مامانش حرفایشما رو میبره تو مهد چون به وجودتون میباله و میخواد خودی نشون بده در مورد دندونپزشکی هم ما رو بیخبر نذار بهار که تا میریم دکتر میگه دتتر نه ............
مامانی
پاسخ
به نظر من برخورد دكتر خيلي مهمه فرنيا هم وقتي كوچيك بود دكتري كه ميرفتيم خوب بود اما از شلوغي حوصله بچه ها را نداشت و فقط ميخواست سريع معاينه كنه اما بعد كه دكترش را عوض كرديم الان خيلي با اين دكتر دوسته همش ميگه دكتر دوست صميمي منه البته وقتي خيلي حالش بد باشه كلا بدخلق است و همش گريه ميكنه
نسيم-مامان آرتين
13 اردیبهشت 93 15:39
وااااااااااااااااي يعني من ميخواهم اين تربچه رو يه ماچ آبدار بكنم به خاطر فيش وسيم و......
مامانی
پاسخ
ممنون كه باحوصله تمام مطالب را ميخوانيد
مامان النا
20 اردیبهشت 93 13:39
خوب حالا اسم اسپری موی فرنیا چیه؟خوبه که انقدر دقتشون زیاده(در مورد فیش و ماهی و ... اینا میگم)النا هم همینطوریه.
مامانی
پاسخ
درست يادم نيست اگه واقعا اسمش مدنظرتون است نگاه كنم بهتون بگم؟
مامانی فاطمه
22 اردیبهشت 93 15:10
چقدر بامزه گفته فرنیا جونم راجع به فیش ماشااله به دخمل گلمون
مامانی
پاسخ
از اين حرفها زياد ميزنه انروز باباش ميگه فرنيا فقط بابا را دوست دارهonly fatherفرنيا جواب داد no only mother
مامان النا
24 اردیبهشت 93 11:27
عزیزم اگه اسمشو بهم بگی که خیلی ممنونت میشم.آخه موهای النا کمی فره.بعضی وقتها توی شونه کردن موهاش کمی اذیت میشه.
مامانی
پاسخ
ببخشيد طول كشيد رفتم اسمش را نگاه كردم iPlus اميدوارم بدرد شما هم بخوره
فاطمه
28 اردیبهشت 93 13:11
سلام خوبيد.سر فرصت ميام همه پست ها را مي خونم .فعلا دلم تنگ شده بود يه سر كوچولو زدم
مامانی
پاسخ
ممنون من هم امروز پستها را تاييد ميكنم بعد ميام سراغ همه