فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

فرشته کوچولو

25بهمن

1392/11/26 15:00
نویسنده : مامانی
390 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز دلم 25بهمن ماه 39ماه گذشت و وارد 40ماه زندگيت شدي و چقدر زود گذشت عزيزم عاشق تمام لحظه هاي با تو بودن هستم

بزرگترين ويژگي تو در اين روزها ابراز احساسات است كه نميدونم از كجا ياد گرفتي به شيرين ترين صورت بيان كني

ديشب وقتي توي هواپيما ساعت 11شب ميگفتي مامان صداي من يكجوري شده گفتم اخه خوابت مياد گفتي نه دلش واسه بابايي تنگ شده كه اينطوري شده بعد گفتي گوشام هم ميخواد بابا را ببينه گفتم مگه با گوش مي بينن با گوش ميشنون و تو گفتي نه اخه گوشم دلش واسه بابايي تنگ شده ميخواد بابا را ببينه و ادامه دادي چشمام هم ميسوزه خوابم نمياد دل چشمم هم واسه بابايي تنگ شده قلب

و وقتي براي برداشت چرخ دستي بيرون سالن رفتم مثل جوجه دنبالم راه افتادي و وقتي رسيدي به گفتي من دوست دارم سه تايي مون با هم بريم دنبال چرخ دستيفرشته

روز 5شنبه رفتيم شوشتر خانه دايي همش كنار دايي بودي و وقتي خواستيم برگرديم توي تاكسي گفتي چرا زندايي نمياد و وقتي بهت گفتيم اون كار داره گفتي باشه خوب دايي با ما بياد يك كم پيش ما بمونه بعد زود برگرده پيش زندايي و وقتي بهت گفتم نميشه و دايي فقط تا ترمينال با مياد بهانه مياوردي كه نه اشكال نداره زندايي هم بياد ما با دايي ميريم زندايي هم بياد پيشمون بعدا يك كم بمونن خانه ما و زود برگردند خانه خودشان

وقتي خانه مامان بزرگ ميگفتم بايد سرسفره از مامان بزرگ تشكر كنيم واسمون غذاهاي خوشمزه پخته انوقت ميگفتي بايد از خاله هم تشكر كنم چون براي من سي دي گذاشت و اجازه داد كارتون ببينم

دختر قشنگم هميشه شاد و سلامت باشي و صداي خنده هات خانه را پر از شادي كنه و من بتونم برق زندگي را توي چشمات ببينم

دوستت دارم دختركم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

بابايي
26 بهمن 92 15:36
احسن به به اين دختر بابا كه دقيقا مثل باباش فكر مي كنه من هم دلم مي خواست زود زود ببينمت .
مامان پریسا
26 بهمن 92 15:39
سلام فرشته جون خوبید؟ دوباره رفتید داخل سرما ... خوش باشید عزیزم.
مامانی
پاسخ
نه مريم جان اينجا هم ديگه سرمايي نيست هوا خوبه و فقط يك ژاكت ميخواد اما پيش شما كه حسابي گرم بود و ميشد با آستين كوتاه بيرون بريم
مامان پریسا
26 بهمن 92 15:40
قربون دخملیه 40 ماهه برم با این همه شیرین زبونی خب یه هویی بگو تمام وجودم بابارو میخواد
مامانی
پاسخ
بله بابا را ميخواد اما همش همان حرفها بود تا لحظه اي كه ديدش بعدش دوباره شد جوجه اي كه دنبال مامانش ميره
مامان پریسا
26 بهمن 92 15:41
حالا هم حتما دلش واسه مامان جون اهوازی تنگ شده
مامانی
پاسخ
البته بيشتر انها دلشون تنگ ميشه ولي خوشم مياد دخترم خيلي خوب وقتي كسي را ميبينه احساسات نشان ميده
مریم مامان بهار
27 بهمن 92 0:49
39 ماهگیت به خیر فرنیا گلی وای که چقدر کیف میده آدم با دخترش این ور و اون ور بره سفر به خیر
مامانی
پاسخ
واقعا لذت بخشه
زهره(مامان فاطمه)
27 بهمن 92 10:44
ماشااله به دخمل با احساس. مامانی چقدر خوبه که دخمل داریماااااا
مامانی
پاسخ
واقعا من كه تمام مدت بارداريمو دعا ميكردم دختر باشه آخه تا بدنيا امدنش سونوي تعيين جنسيت نرفته بودم اينقدر به كسايي كه دختر ندارن فخر ميفروشم
مامان امیرمهدی
29 بهمن 92 21:23
40 ماهگیت مبارک عسل خالهشوشتر خوش گذشت
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جون جاتون خالي بود
مامان آیلا
30 بهمن 92 10:04
قربون او احساساتت بشم این دخملی ها همشون اینطور بابایی هستند آیلا هم که وقتی بابایی به ورزش می ره دائم سراغشو میگیره . خوش به حالت یک سفری رفتید اون هم مادر و دختر خوش باشید
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جون خدا نكنه بله ما از اين مسافرتهاي مادر و دختري به خانه مامان بزرگ زياد ميريم بابايي فقط عيدها مياد ولايت ما
مامان ارغوان
3 اسفند 92 14:56
40 ماهگیت گل بارون گلم