چندتا عكس از آخرهفته گذشته تا ديشب
بجز اين يك عكس بقيه عكسها مربوط به اخر هفته است
وقتي ميريم فروشگاه فرنيا گل دختريه كلي اسباب بازي برميداره وقتي هم ميخواهيم بياييم بيرون همه چيز ميره سرجاش و اصلا بهانه نميگيره فقط يك مشكل هست كه ما بايد كلي بعد از تمام شدن خريدمون بچرخيم و وسايل اضافه را بگذاريم سرجاش
پنج شنبه شب عمو رسول فرنيا مهمانمون بودن فرنيا مليسا دخترعموش را خيلي دوست داره اين هم هنر من براي شام كه مورد استقبال واقع نشد كيك مرغ و گردو
جمعه همگي با هم رفتيم نمايشگاه اسباب بازي كه ايكاش نميرفتيم اينقدر شلوغ بود كه اصلا نمي شد نمايشگاه را درست بگرديم و خريد كنيم و برعكس هرسال غرفه ها جاي بازي براي بچه ها درست نكرده بودند يا شايد هم توي ان شلوغي نميشد جاي بازي را ديد بجز يكي دوجا
يك جا برچسب تخم مرغ ميفروختن و تخم مرغ اب پز با برچسب هم براي تبليغ ميدادن و اين شد بهانه اي براي استراحت ما و دقايقي نشستن تا فرنيا تخم مرغش را بخوره
عروسكهاي شكرستان كه مربوط به غرفه فروش دفتر بود با عكس شخصيتهاي شكرستان و عروسكها را هم بزرگ درست كرده بودند با صحنه براي عكاسي اما اينقدر شلوغ بود كه نمي شد از دكورش درست استفاده كرد
چون توي نمايشگاه نشد بچه ها بازي كنن و بهتره بگم فقط خسته شدن تا بازي برگشت رفتيم شهر بازي فروشگاه هايپراستار بعد از بازي بچه هاي خسته و گرسنه در چرخ دستي فروشگاه منتظر برگشت به خانه
از نمايشگاه فقط دوتا اسباب بازي براي فرنيا خريدم و يك Cd
اين يكي از اسباب بازيهاو CD كه فعلا خرابه و در حال پيگيري هستم از طرف شركتشون هم مدام راه حلهاي مختلفي ارائه ميدهند كه هنوز راه نيافتاده