فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

فرشته کوچولو

زندگي با فرنيا

1392/9/12 10:32
نویسنده : مامانی
760 بازدید
اشتراک گذاری

يك شب شام نخورد يعني هله هوله خورد و ديگه اشتهاش به شام نكشيد خلاصه كه ساعت 4صبح از خواب بيدار شده ميگه ماماني گرسنه امه شكمم باهام حرف ميزنه اما نميفهمم چي ميگه؟ بعد خانم طلا  صداهاي نامفهومي را بيان ميكنه و ميگه مامان اينجوري شكمم حرف ميزنهقهقهه

totalgifs.com barrinhas gif gif 42.gif

اين عكس فرنيا با لباسهايي كه هديه هاي خاله بزرگه و خاله مامان پارسا سينا(اين اسمي است كه فرنيا به خاله وسطي دادهنیشخند)دادن لباس را خاله بزرگه داده و شلوار را خاله مامان پارسا سينا

فرنيا با هدايا

گل مامان

totalgifs.com barrinhas gif gif 66.gif

ديشب رفتيم بيرون توي ماشين اداي اردك در مياورد و كواك كواك ميكرد به من هم گفت تو هم مامان اردكه اي يكدفعه بابايي هم شروع به كواك كواك كرد فرنيا با اعتراض گفت بابا تو نگو

بابايي گفت: اخه من هم بابا اردكه هستم

- نه تو هيچي نگو

- خوب من چيكار كنم؟

فرنيا سريع جواب داد تو رانندگي ات را بكن نیشخند

totalgifs.com barrinhas gif gif barra24.gif

دايي فرنيا مدتيه مريض شده دلم نمي خواست اينجا از بيماريش حرف بزنم اخه واقعا سخت گذشت حالا داره بهتر ميشه و انشالله زودتر مشكل كاملا حل ميشه هفته گذشته ما براي ديدن دايي رفتيم اهواز قبل از رفتن وقتي من داشتم نمازم را ميخوندم فرنيا هم امد كنار من شروع كرد نماز بخونه عزيز دلم ياد گرفته قبل از نماز حتما وضو ميگيره  اين هم عكسهاي فرنياي نماز خوان عزيزم از خدا ميخواهم هميشه نگهدار و حافظت باشه و تو هميشه به نماز و اعتقادات ديني اهميت بدي

دخترم داره به من نگاه ميكنه و هركاري ميكنم تقليد ميكنه

1

سجده

وسط نماز گاهي حواسش پرت ميشد و اينور و انور را هم نگاهي ميانداخت

حواس پرتي

اخر نماز گفتم براي د ايي دعا كن خوب بشه گفت نه دعا نميكنم گفتم چرا گفت خودش خوب ميشه دعا نميخوادفرشته

وقتي رفتيم بيمارستان فرنيا را هم بردم دايي را ببينه دخترم خيلي ناراحت شد دايي را خوابيده روي تخت و سرم به دست ديد زود از اتاق بردمش بيرون اما بيرون اتاق گريه اش گرفت و گفت اخه دلم واسه دايي تنگ ميشه برگرديم برگشتم توي اتاق دايي كمي با فرنيا حرف زد و وقتي فرنيا خيالش كمي راحت شد اوردمش بيرون

روزي كه ميخواستم برگردم بردمش بيمارستان، دايي بهتر شده بود فرنيا اينو شنيد و گفت من ميام دايي را ببينم اما وقتي رفتيم پيش دايي فرنيا گفت مگه نگفتي خوب شده پس چرا هنوز لوله توي بيني اش هست گفتم دكتر مياد درش مياره خوشحال شد رفت سراغ بازي

ديشب توي فروشگاه يك بادكنك خريديم به هر بچه اي كه نزديك ميشد ميگفت بيا دست بزن اشكال نداره من ناراحت نميشم يك جا يك بچه كوچيكتر از خودش امد سمت فرنيا بادكنك را بگيره مادرش ترسيد فرنيا گريه بيافته بچه را بغل كرد و از انجا دورش كرد فرنيا دويد دنبالشون و گفت اشكال نداره بگذار دست بزنه بعد هم رفت جلو و بچه را ناز كرد و بادكنك را داد دستش و به مادر بچه گفت خوب ني ني بادكنك دوست داره چه مادري هستيد شما خوب براش بخريدساکت

بيچاره ان مادر مثل اينكه بهش برخورده بود داشتيم از فروشگاه ميامديم بيرون امد به فرنيا گفت ببين براي دخترم يكي خريدمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ارغوان
12 آذر 92 22:24
عزیزم چه ناز نماز میخونه.الهی
مامان آیلا
14 آذر 92 10:47
قبول باشه خانم کوچولو . اما مورد آخر رو خوب اومدی چه دخملی مهربونی . لباسهای نو هم مبارک باشه به سلامتی
خاله ی آریسا
17 آذر 92 10:14
ایشالله دایی زودی خوب میشه و ما ناراحتیتونو نمیبینیم سر نمازت ما رو هم دعا کن با اون نماز خوندنت که دلم میخواد ماچچت کنم
مامانی
پاسخ
انشالله خدا همه بيماران را شفا بده مرسي خاله جون
رها
20 آذر 92 14:38
جونم فرنیای مهربون ربونه اون دلت بشم من که هر چی اسباب بازی داری اجازه میدی بچه ها هم بهش دس بزنن بیا بغلم عزیز دلم خیلی ماهی خوشگلم
مامانی
پاسخ
خدا نکنه خاله جون من بچه خوبی هستم همیشه دوست دارم با همه دوست باشم و باهاشون بازی کنم
مامان بهار
22 آذر 92 0:41
فرنیای عزیزم عاشق نماز خوندنت شدم بهار هم مثل شما نماز میخونه تا اذان میگن دعا میکنه مهرو میاره و سجده میره خوش به حال ما مامانا که اینجوری ثمره زحماتمونو میبینیم میدونم دل مامانت از دیدن این صحنه ها چقدر شاد میشه دختر گلم ممنون خدا را شكر كه دوباره اينترنت به راه شده ايشالله زود زود بياييد براي دختري اپ كنيد
مامان پریسا
3 دی 92 14:15
فرشته جون گفته بودید که داداش بیمار هستن ولی فرصت نشد احوالپرسی کنم. ایشالله بهتر هستن. ایشالله خدا همه ی بیماران رو شفا بدن.
مامانی
پاسخ
ممنون خدا را شكر بهترن
مامان پریسا
3 دی 92 14:15
پریسا هم تازگیها یاد گرفته میگه شکمم گرسنشه یا تشنشه.
مامان آرتین
15 دی 92 17:11
فدات بشم برای ما هم دعا میکنی فرشته کوچولو دوست داشتنی
مامانی
پاسخ
خدا نكنه خاله جون ما بچه ها براي همه دعا ميكنيم