فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچولو

جشن مهد کودک

1392/6/28 7:27
نویسنده : مامانی
1,039 بازدید
اشتراک گذاری

 چند هفته پیش هلیا با مامان باباش داشتند میرفتند بیر ون و شما پرسیدی کجا میرید گفتند میخوان برن نمایش عروسکی  وقتی بابا امد و فهمید گفت خوب ما هم بریم و در تماس تلفنی بابایی با بابای هلیا فهمیدیم نمایش ساعت 6هرروز است خیلی خوب بود البته شما اولش از تاریک شدن صحنه و صدای زیاد بلندگوها ترسیدی ولی کم کم خوشت امد و نتیجه این شد که دیگه ما هرجا دنبال نمایش عروسکی ویژه خانم گلم میگردیم اینبار هم فرهنگ سرای نور یک نمایش داشت که روز دوشنبه رفتیم البته از نظر ما بزرگترها خیلی جالب نبود اما شما خیلی خوشت امد و خندیدی این بار ما به هلیا خبر دادیم و انها هم با ما امدند و من به مامان نیکان دوست مهدکودکی ات هم خبر دادم و نیکان هم با مامانش امد

قبل از شروع نمایش ترانه های بچه گانه گذاشته بودندو اینجا داشتید صحنه نمایش را نگاه میکردید

فرنیا و هلیا

بعد یک کمی هم حرکات موزونچشمک با همکاری و دعوت نیکان

درحال حرکات موزون

این هم یک صحنه از نمایش

یک صحنه از نمایش

در حال تماشای نمایش

عزیز دل مامان خیلی میخندیدی  و دلم میخواست از خنده هات عکس بگیرم اماتا دوربین را روشن میکردم زود خنده ات تمام میشد انگار دلت نمیخواست مامان ازت عکس بگیره کمی فیلم گرفتم و از خنده های پرسرو صدات فیلم دارم ماچ

درحال تماشا

روز سه شنبه از طرف مهد جشن گرفته بودند توی پارک ساحلی (فقط اسمش ساحلی است وگرنه وسط تهران ساحل ودریا کجا بود) توی جشن شرکت کردیم و هلیا را هم با خودمان بردیم اما بعد از یک ساعت شما امدی پیشم و گفتی خسته هستی دیدم بدنت داغ است کمی موندیم اما دیگه بیحال بودی و میخواستی بغل مامان باشی این شد که زود امدیم خانه طفلک هلیا خوشش امده بود و دلش میخواست بمونه و جایزه گیرش بیاد اما مجبور شدیم برگردیمناراحت

بپر بپر

درحال بازی

گریم صورت هم داشتند اما اینقدر بچه توی نوبت بود که دیگه نشد شما خانم طلا را ببریم با اینکه خیلی اصرار داشتی

خمیر بازی

نقاشی

البته تمام این برنامه ها برای تبلیغ مهد بود که با تجربه من مهد بدی نیست اماخوب دقیقا هر تبلیغی توصیف خوبی از شرکت یا موسسه ی است که تبلیغ میکنه اگه ما به ریزه کاریها توجه کنیم مثلا اینجا گریم صورت برای بچه ها انجام میدادند که در ازای ان پول دریافت میکردند درحالیکه این گریم تبلیغاتی همه جا رایگان است

نقاشی

و عکسهای داغ داغ

دیشب وقتی بابا داشت نماز میخواند و دعا میکرد

دعا کردن

نماز خواندن

این هم در اخر نماز و بوسیدن مهرپ

بوسیدن مهر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان فتانه
29 شهریور 92 11:37
پس حسابی به دخملی تو نمایش خوش گذشته....عکسا خیلی ناز بود ببوس دختر گلتو


مرسي خاله جون
ترنم کوچولو
30 شهریور 92 0:09
سلام دختر نازی دارید .خوشحال میشم به ترنم کوچولو هم سری بزنید و اگه مایلید تبادل لینک کنیم.مرسی
صبا خاله ی آیسا
30 شهریور 92 10:18
فرنیا جونم امیدوارم جشن بهت خوش گذشته باشه گلم خیلی دوست داشتیم باشما قرار میزاشتیم ولی فرصت نشد عاااااااااااشقتونیم
مامان آیلا
30 شهریور 92 11:13
به به چه جاهای خوبی خوش به حالتون چه با تمرکز هم نگاه می کنه .
مامان آیلا
30 شهریور 92 11:14
قبول باشه خانم کوچولو
فاطمه مامان الينا گلينا
30 شهریور 92 16:05
قبول باشه عزيزم
مامان پریسا
31 شهریور 92 13:16
بچه ها عاشق جشن و شادی هستن. ایشالله همیشه به جشن و شادی. چه خوبه از این جشنواره ها اونجا زیاد هست. متاسفانه اینجا هیچ خبری نیست.
مامان پریسا
31 شهریور 92 13:16
قربون نماز خوندنش التماس دعا عزیزم.
رها
31 شهریور 92 17:15
کوچولوی من ن همیشه بخندی عکسات همه خوشگل و توام تو همشون نازی یه عالمه میبوسمت خوشگلم
خاله ی آریسا
1 مهر 92 9:12
نبینم مریض شی خاله خیلی مواظب خودت باش خوشگلم
سر نماز ما رو هم دعا کن عزیزم .حجاب سر نمازت منو کشته


اخه خاله جون بستگي داره با كي نماز بخونه با مامان كه بخونه با حجاب ميشه امابا بابايي