فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

فرشته کوچولو

داريم ميريم اصفهان

1392/5/28 9:46
نویسنده : مامانی
1,584 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ايشالله چهارشنبه داريم ميريم اصفهان و براي همين بايد هر چي تا حالا هست بنويسم كه بعد از برگشت از صفهان عكسها و گشت وگذارهاي انجا را برات بنويسم

بابايي جديدا يكسري كارت بازي اموزش زبان برات خريده با اينكه من زياد با اموزش انگليسي موافق نيستم اما شما حسابي استقبال ميكني و الان اسم چندين حيوان را ياد گرفتي

اموزش انگليسي

هفته گذشته سه شنبه يك دفعه گفت بريم پارك شام بخوريم  من هم سريع وسايل اماده كردم و رفتيم بوستان جوانمردان امادقيقا رفتيم جايي از پارك نشستيم كه چراغ نداشت مجبور شديم بخاطر تاريكي زود  برگرديم بابايي هم گفت بايد يك روز ديگه بريم پارك و نتيجه اين شد كه دوباره 5شبنه رفتيم بوستان جوانمردان ايندفعه خاله كوچيكه هم باما امد

اين شير را خيلي دوست داشتي خودت خواستي سوارش بشي تا ما عكس بگيريم

سه شنبه

اقا شيره

فرنيا جديدا علاقه پيدا كرده از سرسره بره بالا و از پله بياد پاييننیشخند

سرسره بازي

فرنيا وسط بازي مدام ميامد سراغمون و ميخواست يك چيزي دستش بگيره و با خودش ببره بالاي سرسره بخوره توي عكس داره بشقاب ميوه را ميخواد با خودش ببره بلاخره يك سنبوسه كه براي شام برده بودم دادم دستش و دنبالش رفتم ديدم بله بچه ها بالاي سرسره مثل اينكه يك مهماني راه انداخته اند هر كسي داره يك چيزي ميخوره متفکر

فرنيا در پارك

بعد كم كم هوا تاريك شد و فرنيا هم با بچه ها گرم گرفت و روي چمنها باز ي ميكردند

بازي با بچه ها

بازي با بچه ها

بازي

و بعد فرنيا اين اسب را ديد و نتيجه شد....

اسب سواري

اسب سواري

ديگه ميخواستيم وسايل را جمع كنيم و برگرديم كه يكدفعه ديدم فرنيا ان بالاست نميدونيد چجوري خودم را نزديك فرنيا رسوندم با اينكه همش چند قدم با وسايل بازي فاصله داشتم اما واقعا دلهره گرفتم تا رسيدم كنار فرنيا

فرنيا شجاع

ديروز بابايي رفت خانه عزيز سر بزنه اين عكس را برامون اورد اين گلهاي افتابگردان را بابايي خودش توي حياط خانه عزيز براي فرنيا كاشته روز عيد هم كه رفته بوديم خانه عزيز فرنيا تا رسيديم سراغ گلها را گرفت كه هنوز گلي در كار نبود اما ديروز كه بابايي رفته بود سر بزنه ديده بود گل داده اند

گل افتابگردان فرنيا

اين هم از ديشب دو شبه فرنيا عاشق لحاف روتختي ما شده ميره مياردش توي پذيرايي

فرنيا عاشق لحاف

ديشب ميگم اينو واسه چي اوردي ببينيد در جواب من چه ادايي داره در مياره

ماجراي ديشب

بعد ديدم واسه اين ميخواد

دقت كنيد اسب بادي فرنيا سوراخ شده و بابايي بهش چسب زده يعني درستش كنه فرنيا لحاف را آورده كه اسب مريض روش بخوابه

اسب مريض

ديروز ريموت در خراب بود بابايي ماشين را توي خيابان گذاشت ساعت 10شب در درست شد بابايي و فرنيا رفتند ماشين را بيارن توي پاركينگ كه توي حياط با مدير ساختمان روبرو ميشن و فرنيا ميپرسه شما شب توي حياط چيكار ميكنيد؟(تو رو خدا ببينيد دختر فضول منو) و همسايه عزيز فرنيا را سورپرايز ميكنه و فرنيا با يك كارتن توي دستش برگشت پيش من و منو سورپرايز كرد

جوجه اردك

فرنيا كنار اردك

بعد هم فرنيا اردك بادي خودش را برده كنار سبد جوجه و ميگه بيا دوستت را ببين

جوجه بادي و جوجه اردك

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

الناز
28 مرداد 92 14:46
سلام عزیزم ممنون از اینکه به ما سر زدید (چرا غذا میدن تو ظرفش میوه میزارم)ببخشید اینجا جواب دادم آخه بلد نبودم تو وب خودم چه جوری باید پاسخ بدم.
سارا(مامان سوگل)
28 مرداد 92 15:54
سلام خانمی.کرمان بیاین پیشمون خوشحال می شیم.


ایشالله قسمت بشه بیایم کرمان
مامان آیلا
29 مرداد 92 12:55
الهی من دورش برگردم جوجه اردکش رو ببین
مامان آیلا
29 مرداد 92 12:56
سفر به سلامت


ممنون سلامت باشید
مامان فتانه
29 مرداد 92 14:44
مااومدیم با پست جدید
مامان فتانه
29 مرداد 92 23:00
همیشه به گشت عزیزم .....انشالله به سلامتی برین مسافرت و به سلامتی برگردین....چه عکسای قشنگی...واااااااایییییییی اون بالا چه میکنی
الينا گلينا
30 مرداد 92 9:58
عزيزم خوش بگذره.اتفاقا با كارت بازي خيلي خوبه كه زبان ياد مي ديد.ولي فكر كنم كه يه كم زوده نه؟


نميدونم فعلا كه فرنيا خيلي خوب اسم حيوانات را ياد گرفته و بيشتر بخاطر اينكه مدام خودش ميپرسه اين به انگليسي چي ميشه آن چي ميشه و استقبال ميكنه دارم ادامه ميدم
مامان فاطمه
30 مرداد 92 12:59
سلام گلم هفته آینده سفرمون به تهران قطعی شد سه روز کامل ان شالله اونجاییم میخواستم نظرتو بهم بگی که کجا ها برم که به وروجک دو سالم خوش بگذره جاهایی اعم از باغ وحش و باغ پرندگان و پارک هایی که ترجیحا سربسته نباشه و کتابفروشی و وسایل بازی فکری که بتونم وسایل مورد نیاز دخملمو گیر بیارم خلاصه هر جایی که فک میکنی همراه با آدرس برام تو وبلاگم میزاری ممنون هرچند یبار بهم پیشنهادهایی داده بودی فرنیا جونو ببوس
خاله ی آریسا
30 مرداد 92 15:13
فرنیا چجوری رفتی اون بالا شاعر میگه: دختر نروبالا می افتی از اون بالا خدا نکنه عزیزم مواظب خودت باش
شبنم
2 شهریور 92 14:53
سلام دوستان عزیزم این سایت تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir/ همچنین طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان انجام میشود ،از طرح های ما دیدن فرمائید بهترین هدیه برای عیدی دادن به اقوام نزدیک
مامان آرمیتا
2 شهریور 92 18:43
سلام عزیزم همیشه به شادی و گردش آفرین دخمل نترس سوار اسب شدی جوجه اردک نازی یه کار برای مامانی در آوردی
مامان پریسا
4 شهریور 92 10:11
من هم زیاد با اموزش زبان موافق نیستم. دوست دارم پریسا تا میتونه از بچ گیش لذت ببره. ایشالله فرصت برای یاد گیری زیاده


كاملا موافقم اما فرنيا اينقدر از انگليسي خوشش مياد مجبور شدم بهش ياد بدم مدام هر چي ببينه ميپرسه به انگليسي چي ميشه؟
مامان پریسا
4 شهریور 92 10:13
ای خدا جوجه اردکشو ببین

پس فرنیا جون هم مثل پریسا عاشق اسبه

راستی نمیدونم چه حکمتیه دوست دارن برعکس از سرسره برن بالا


اگه سردراورديد چراو چه لذتي داره حتما به من هم بگيد واقعا توي پارك كلافه كننده شده اين برعكس سرسره بازي
مامان حسنا
4 شهریور 92 14:32
عزیزم ادرس نذاشته بودی ولی من پیداتون کردم و لینکتون کردم


ممنون ما هم شما را لينك ميكنيم
مامان حسنا
11 شهریور 92 19:19
کم پیدایی خانومی