فقط عكس
ادامه مطلب يادته نره
دختري با تل عروس و بلوز عروس (البته اين نظر خودش است)
روز 5شبنه يكي ديگه از دوستاي بابايي را دعوت كرده بوديم دخترشون ياسي جون سمت راست فرنيا نشسته و هليا دختر همسايه كه وقتي ديد مهمان داريم امد با بچه ها بازي كنه ببينيد چه بلايي سر اتاق فرنيا اورده اند همه براي عكس همكاري ميكردند بجز فرنيا
ديشب داشتم نماز ميخوندم دخترم امد كنارم و خواست كنار من نماز بخونه
داشت الله اكبر ميگفت
خنده بعد از نماز
حالا نوبت خرگوشه است كه نماز بخونه
فرنيا ميگفت افرين خرگوشه سجده كن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی