فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچولو

روزانه هاي فرنيا

1392/3/5 12:11
نویسنده : مامانی
448 بازدید
اشتراک گذاری

ziba

يك روز ميگم فرنيا زندايي ميخواد بياد خونمون؟

با دايي مياد؟

نه

پس خالي مياد؟قهقهه

ziba

داشتي كيك وشير ميخوردي و تلويزيون نگاه ميكردي يكدفعه به بشقابت توجه كردي ديدي ديگه كيك نيست با اعتراض ميگي كيكم را كي خورد؟ميخوامش (عزيزم اصلا متوجه نشده بودي درحال تماشاي برنامه كيكت راخوردي و تمام شده)زبان

ziba

توي تاكسي نشستيم و مدام سوال ميكني اين چيه؟ چرا اين ماشينه تند ميره؟ چرا....كه يكدفعه داد زدي چرا راننده دستش را برده بيرون پنجره؟ راننده بيچاره سريع دستش را اورد داخل و با لحن جدي گفت ببخشيد كار خطرناكي كردم  فكر كنم پليس جريمه اش ميكرد اينقدر شرمنده نميشد قهقهه

ziba

رفته بوديم بيرون داشتيم قدم ميزديم كه گفتي بابايي من عروسم تو داماد بابايي گفت باشه بعد بابايي گفت حالا بيا بدويم و خودش شروع كرد به دويدن پشت سر بابايي داد ميزني داماد كجا داري ميري عروس را جا گذاشتيخندهخنده

ziba

هميشه دوست داشتم مستقل بودنت را ببينم توي كارهاي شخصي ات مثل لباس پوشيدن زماني كه ابله مرغان گرفته بودي براي اولين بار ديدم خودت شلوارت را پوشيدي و بعد از ان هم اكثرا ميگي خودم ميخوام بپوشم من بلدم كفش در اوردن را هم بلدي اما اكثر تنبليت ميشه و تا ميرسيم خانه صدا ميزني بيا كفشم را دربيار وقتي ميگم خودت بلدي ميگي بلدم اما تو در بيار خسته امقلب

ولي توي ماشين تا ميشيني اولين كاري  كه ميكني در اوردن كفشهات استهورا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان فتانه
5 خرداد 92 12:46
خیلی ناز گفت پس خالی میاد
فاطمه مامان الينا گلينا
6 خرداد 92 9:54
به به چه خانوم كوچولوي خوش سر و زبوني .يه كم هم بلاچه شر شده ها كه خودش مي خوره مي گه كو؟
محمد
6 خرداد 92 14:36
شادباشیدوسلامت
خاله ی آریسا
7 خرداد 92 13:31
شیرین زبون دوست داررررررممممممممم
مامان آرینا مو فرفری
8 خرداد 92 0:46
آخ که ما مامانا چکار بکنیم با این دخترای شیطون بلای شیرین زبون،خدا به دادمون برسه...تا چند وقت دیگه فکر کنم درسته قورتمون می دن.کلی خندیدم فرنیا جون
مامان زهرا
8 خرداد 92 2:35
بیائید تا هستیم همدیگر را لمس کنیم، سنگ قبر احساس ندارد . . .
مامان آیلا
8 خرداد 92 11:54
ای جان دلم کهفکر کردی کیکت پریده
مامان بهار
11 خرداد 92 16:01
فرنیا جون چقدر شما شیرینی چقدر قشنگ گفتی پس خالی میاد اون کیکم کو هم باحال بود