فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

فرشته کوچولو

عکسهای موبایل بابایی

1392/3/2 7:48
نویسنده : مامانی
1,528 بازدید
اشتراک گذاری

پست قبلی گفتم توی برج میلاد شارژ دروبین تمام شد و بقیه عکسها با موبایل بابایی گرفتیم دیشب که رفتم سراغ موبایل بابایی دیدم اییییییییییییییییییییی یک عالمه عکس هست که من یادم نبوده موبایل بابایی داره

حالا عکسهای ان روز ها و ادامه عکسهای برج میلاد را میگذارم در محوطه اطراف برج میلاد این پروانه ها بودن فرنیا سوارشون شد و چنان نگاه میکرد که میشد عمق تخیلش و پروازش در اسمان را دید

فرنیا و پرواز در اسمان

فرنیا و پروازش

فرنیا و پروانه ها

قابل توجه مامان پریسا ببین فرنیا را با لباسهاش انوقت نگران لباسهای دخترت نباش

وقتی فرنیا ابله مرغان داشت یک روز بابایی مرخصی گرفت و پیش فرنیا ماند اما چه ماندنی با هم رفته بودند استخر چیتگر ببین فرنیا را با چه وضعی بردهاوه

این هم فرنیا مرغ باغی سوار

فرنیا در استخر چیتگر

یک روز جمعه بابایی ساعت 8 صبح بیدار شد گفت برم نان بربری بگیرم بیارم برای صبحانه ما معمولا نصف نان میخریم که اسراف نشه اما بابایی ان روز با یک نان برگشت و در برابر سوال من گفت بریم بیرون صبحانه بخوریم حتما اشتهامون زیاد میشه و من این شکلی شدمتعجب

فرنیا را بیدار کردیم رفتیم بوستان جوانمردان خیلی جای قشنگیه جاتون خالی

اول اماده کردن سفره

بعد خوردن صبحانه

بعد از صبحانه

به نظرتون فرنیا چجوری صبحانه میخوره؟!!!

 

زیر الاچیق

بعد هم اسب سواری و زرافه سواری اول می ترسید سوار بشه میخواست مامان کنارش باشه ولی بعدش

زرافه سواری

این بچه زرافه بود مامان و بابا هم داشت که دیگه خدا را شکر دستمون نمیرسید فرنیا را سوار انها کنیم

زرافه سواری

بعد هم اسب سواری یک گله اسب بود (مجسمه) با تمام اسبها سواری کردآخ

فرنیا و اسب سواری

اسب سواری

باز هم یک اسب دیگه

با بابایی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان فتانه
3 خرداد 92 12:43
روز پدر مبارک
مامان فتانه
3 خرداد 92 13:08
چون سایه ی رب بر سر ما سایه پدر بود برسایه ی رب در صحف همسایه پدر بود ایزد چو بفرمود که او رب صغیر است در دفتر عشق آیه و سرمایه پدر بود پدرم روزت مبارک
مامان آیلا
4 خرداد 92 11:38
دست بابایی درد نکنه زندگی همینه خوب کار کرده که خانمی رو بیرون برده گاهی هم لازمه که اتو کشیده نباشیم البته من هیچ عیبی تو لباسهای خانم گلی نمی بینم


خاله جون مرسي از لطفتون اما اخه اينها لباس خواب بوده حالا من هم خيلي گير ندادم اخه دختري خيلي مريض بود و با بيرون رفتن كمي سرحال امده بود