اولین پست سال 1392
سلام دوستان خوب و صمیمی و سلام به دختر گلم
بلاخره تعطیلات عید تمام شد و مامانی دوباره امد و شروع به نوشتن کرد
تمام مدت تعطیلات در سفر بودیم از 29راه افتادیم به سمت اهواز و دیروز عصر به خانه برگشتیم در برگشت تصمیم گرفتیم خانه دوست بابایی که ایلام بود بریم و نتیجه اینکه در مسیر برگشت از استانهای ایلام کرمانشاه و همدان گذر کردیم و به بعضی شهرهای این استان سرزدیم جای دوستان خالی
ایشالله در پست بعدی عکسهای مسافرت و سفره هفت سین(که برای توی ماشین درست کرده بودم و در طول مسافرت اسباب بازی جنابعالی شده بود) را میگذارم
توی مسافرت زیاد مامانی ر ا اذیت نکردی ولی چیزی که خیلی خوشحالم میکرد این بود که دختر گلم خیلی خوب و اجتماعی رفتار میکرد و با همه صحبت میکرد و نه تنها با بچه ها که با باباها و مامانهای بچه هاهم خیلی قشنگ صحبت میکرد و جواب سوالاتشون را میداد
جنوب که رفته بودیم مناطق جنگی که سرمیزدیم اسم خودمون و شهرمون را میپرسیدن و دختر گلم میگفت چرا از من اسمم را نمیپرسن؟
و اخر اینکه خیلی دلم میخواست اینبار توی عید، دوستان نی نی وبلاگی اهوازیمو ببینم اما باز هم قسمت نشد ایشالله دفعه های بعد
دوستان میام بهتون سرمیزنم