عکسهای اتلیه اسفند 91 به مناسبت فروردین 92
روز چهارشنبه 23اسفند توی مهد برنامه عکاسی داشتند من که فراموش کردم برای فرنیا لباس بگذارم اما توی مهد هم حسابی گریه کرده بود و حاضر نشده بود عکس بگیره من نگران بودم نکنه 5شنبه که واسش وقت عکاسی گرفتم همکاری نکنه روز 5شنبه همان روز برفی بود و فرنیا حسابی برف بازی کرد بعدش رفتیم نمایشگاه کتاب و اصلا فرنیا نخوابید و ساعت5عصر هم وقت اتلیه بود این عکسهای فرنیا در آتلیه
اولش خواستیم دکور حباب را انتخاب کنیم که فرنیا حباب بازی کنه اما اقاهه گفت دستگاه حباب ساز خرابه
و وسط زمستان دکور تابستان را انتخاب کردیم موهای فرنیا را مناسب فضای گرم کنار دریا نامرتب گذاشتم بمونه
ادامه مطلب اگه دوست داشتید یک عالمه عکس هست بفرمایید
من خودم عاشق این عکس پایینی هستم
بعدش سه چرخه پرگل که واقعا سخت بود که فرنیا را از بازی با سه چرخه منصرف کنیم و مجبورش کنیم فقط کنار اون بایسته یا بشینه
بعد شروع کرد به رقصیدن بدون موزیک
راستی اینها عکسهای خام عکاسی است
اینقدر از حالت دامن فرنیا توی این عکس خوشم امده انگار باد برده
بعد که قرار شد با من عکس بگیره حسابی احساساتی شد و این بوسه محکم و طولانی توی چندتا عکس ادامه داشت تا بالاخره بزور از خودم جداش کردم
عزیز دلم خیلی خوشحالم که حسابی بزرگ شدی و دیگه برای عکس گرفتن مامان و بابا را اذیت نمیکنی
بعدش هم از عکسها توی تقویم هایی که درست کردم استفاده کردم امسال عیدی ویژه ای واسه عموها و عمه و بقیه فامیل داریم و چون هیچوقت تکراری بودن را دوست ندارم چهار مدل تقویم تک برگی و یک مدل دو برگی ویژه مادر بزرگ درست کردم تقویم چهار برگی خودمان را هم دارم اماده میکنم