روز برفی
روز 5شنبه از خواب بیدار شدیم و دیدیم بله حیاط پر برف است و بارش برف ادامه داره همش میگفتم امیدوارم تا بیدار شدن فرنیا برف ادامه داشته باشه اخه امسال یکبار برف امد ان هم اصلا ننشست زود اب شد این بار هم چون خیلی بی موقع بود میگفتم شاید زود بارش قطع بشه و تا بیدارشدن دخترم برفها کمی اب بشه اما برف با شدت تمام بارید تا دخترم بیدار شد و با عجله صبحانه خورد و بعد هم به بابایی که از سرویس اداره جا ماند و سرکار نرفته بود میگفت زود بخور بریم برف بازی
توی حیاط
دم در توی کوچه کنار ادم برفی هنر دست بابا
برف پاروووووووووووووووووو میکنیمممممممممممممممممممم البته با وسیله جایگزین!! خشک کن
بعدش هم توی خانه و کتاب خوانی برای فرنیا(ببخشید مامان مخفی شده)
روز جمعه رفتیم بیرون و فرنیا از نور خورشید عصبانی بود اینجوری کلی کیف کرد و ساکت بیرون را نگاه میکرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی