مسابقه

من به دعوت دوست خوبم مارال فرفری مینویسم از اینکه دیر این پست را نوشتم عذر میخواهم اخه متوجه مسابقه نبودم

6ماه بعد از تولد فرنیا وقتی به سرکار برگشتم همسرم ایمیلی را برام فرستاد و این وبلاگ را به من معرفی کرد و من از همان روز شروع به نوشتن کردم خیلی ناراحت شدم که از بدو تولد فرنیا با این وبلاگ اشنا نبودم

اسم وبلاگ را گذاشتم فرشته کوچولو اخه واقعا فکر میکنم هر نی نی که به این دنیا پا میگذاره یکی از فرشته های خداست که به پدر و مادر هدیه میشه (بماند که این فرشته ها به مرور زمان رنگ دنیا میگیرن و یک انسان میشن) و برای همین هست که من تاحالا نوزادی ندیدم که زشت باشه بعضی بچه ها سفیدتر و یا تپلتر هستند اما هیچکدامشان زشت نیستند چون زیبایی  فرشته های خدا را دارند و معصومیتشون به چهرشون درخشندگی میبخشه

و حالا این وبلاگ را دوست دارم چون لحظه لحظه بزرگ شدن دخترم را میتونم براش ثبت کنم نمیدونم تا کی هستم و مینویسم اما میدونم دخترم خیلی لذت میبره وقتی نوشته های مامانش را بخونه و بچگیهاش را مرور کنه

و امیدوارم وقتی بزرگ شد بتونه با دوستایی که مامانش اینجا واسش پیدا کرده ارتباط برقرار کنه و دوستی مجازی را به دنیای واقعی و ارتباط نزدیک پیوند بزنه و مثل مامانش وقتی از شهرش دور میشه تنها بشه و بتونه توی هر شهری که میره یک دوست خوب که از بچگی میشناسه داشته باشه

من هم سه تا از دوستان را طبق روال این مسابقه انتخاب میکنم تا مسابقه را ادامه بدن

آیلا نازدونه مامان و بابا

فاطمه بهترین هدیه زندگی

آرینا دختر موفرفری