سفر به اصفهان
چند روز تعطيلي هواي الوده را از تهران فرار كرديم رفتيم يك شهر الوده ديگه يعني اصفهان اما خيلي خوش گذشت خونه خاله جون بوديم و فرنيا حسابي با پارسا و سينا بازي كرد عسهاش را توي پست بعدي ميگذارم
اما امدم يك خاطره كوچولو بگم اخه حافظه خوبي ندارم و ترسيدم يادم بره
وقتي پارسا وسينا كوچيك بودند هميشه بابايي ميگفت پارسا وسينا اصطلاحات جالبي بكار ميبرند مثلا پارسا به اسپري حشره كش ميگفت عطر مردني يا سينا وقتي ميخواست بگه ميزنم له و لورده تون ميكنم ميگفت له پورتون ميكنم خلاصه كه اصطلاحات جالبي داشتند تا ايندفعه كه رفتيم اصفهان و فرنيا خانم از خودشان يك اصطلاح جالب ساختند با عرض معذرت فرنيا توي بغل من بود كه باد معده اش دفع شد بهش گفتم ماماني چيكار ميكني عيبه ديدم فرنيا ميگه بوق پي پي بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی