فرنيافرنيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگ فرشته كوچولووبلاگ فرشته كوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

فرشته کوچولو

چند قدم تا موفقيت كامل

1391/8/20 10:38
نویسنده : مامانی
493 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم از روز دوشنبه كه ديگه پوشكت نكردم و شب با خيس نبودن تشكت اميدوار به ادامه كار شدم تا ديشب همش چند روز بود اما در عين سخت بودن خيلي هم اسان بود

روز تولدت مامان پريسا گفت خيلي اسونه و زود ياد ميگيري اما روز 3شبنه كه بخاطر اشتباه مامان بيشتر مدت از عصر تا شب را توي دستشويي بوديم همش ميگفتم شايد اشتباه كردم و هنوز وقتش نشده بود و فرنيا امادگي نداشته اما باز هم ادامه دادم و امروز خيلي خوشحالم كه از دست پوشك خلاص شدي

اما از تجربيات خودم بگم : اول از همه اينكه من شنيده بود هر نيم ساعت يكبار به بچه ياد اوري شود و اين ياداوري و رفتن به دستشويي براي من و فرنيا  واقعا سخت بود جوري كه در پايان سه شنبه من فكر ميكردم اشتباه كردم و هنوز زود بوده و فرنيا همش اصرار به پوشك شدن داشت 4شنبه بي خيال شدم و اجازه دادم فرنيا يكي دو بار شلوارش را خيس كنه و البته خوش شانسي من هر بار روي سراميكهاي كف بود و هم اينكه تا  كمي شلوارش خيس ميشد زود خبر ميكرد و ميگفت واي مامان چي شد؟ چرا اينجوريه؟ داره اب ميريزه

و بقيه  كارش را توي دستشويي انجام ميداد ديگه اينكه با اينكار كاملا درك كرد ج ي ش چي هست و از خيسي هم كه اكثر بچه ها خوششان نمياد و اين باعث شد كمك كنه بتونه خودش را كنترل كنه و بدونه كي نياز به دستشويي داره ديگه اينكه حتما از يك وسيله تشويقي كه مختص اين كار باشه استفاده بشه برچسب، يك خوراكي،يا اسباب بازي يا .... و اينكه حتما بعد انجام كار به بچه بديم با جمله اي كه اين دو كار را به هم ربط بده مثلا افرين حالا كه توي دستشويي ج ي ش كردي اين برچسب را هرجا دوست داري بچسبون

من براي بيرون رفتن فرنيا را پوشك ميكردم اما قبل از بيرون رفتن حتما دستشويي ميبرمش و خوشبختانه براي يكي دو ساعت كه بيرون بوديم فرنيا پوشكش را خيس نميكرد و بزرگترين موفقيت ديشب بود

ساعت 7رفتيم بيرون و ساعت 9شب برگشتيم  هنوز پوشك فرنيا را باز نكرده بودم كه خودش امد با دستش كه به پوشكش بود و فقط صدا ميكرد مامان. فهميدم چه خبره زود بازش كردم و بردمش دستشويي و خيلي راحت كارش را كرد و ازم برچسب جايزه را خواستتشویق اين اولين بار بود كه خودش خبر ميكرد هر بار ازش ميپرسيدم و ميرفتيم اما اينبار خودش خبر كرد

يادم رفت بگم به مربي مهد كه گفتم گفت بايد از مدير مهد بپرسيم كه باهاتون همكاري ميكنيم يا نه؟ من هم بعد از ظهرها خودم شروع كردم كه 5شنبه و جمعه فرصت خوبي بود تا اموزش كامل بشه 

 سه شنبه و چهارشنبه صبح فرنيا را توي خواب پوشك ميكردم وميبردم مهد اما امروز بخاطر موفقيت ديشب، ديگه بدون پوشك تحويل مهد دادم فقط يادم رفت يكي دوتا شلوار اضافه براش بگذارم و الان اين موضوع نگرانم كردهاسترس اميدوارم تا عصر مشكلي پيش نياد و دختري بي شلوار نمونهنگران

مامان فداي دختر گلش بشه كه اينقدر زود با مامان همكاري كرد

و مورد اخر اينكه وقتي تصميم به اجراي پروژه پوشك بگيريد كه ببينيد يكي دوساعتي پوشك بچه خشك باشه بچه كنترل ناخوداگاه داشته باشده تا با كمك ما كنترل خوداگاه هم پيدا كنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آیلا
23 آبان 91 11:41
مامانی هم به شما و هم فرنیا جونم تبریک می گم خدا رو شکر راحت شدید از طرفی از هزینه های بالای پوشک هم خدا حافظی کردین

خودتون كه خوب ميدونيد هنوز تا موفقيت و خداحافظي با پوشك چند قدم فاصله داريم اما واقعا مصرف خيلي پايين امده يعني از 2شبنه گذشته تا الان(3شنبه) همش 2تا دونه پوشك توي خانه مصرف شده