اولين مقصد بندر تركمن
اين جا كنار درياي بندر تركمن است اصلا مثل سواحل استان گيلان و مازندران تميز و قشنگ نبود و با اينكه محل شنا داشت اما اصلا مناسب شنانبود اين هم دختر من كه براي اولين بار دريا را ميديد و زياد هم خوشش نيامد و درواقع خيلي هم از دريا ميترسيد
وقتي رسيديم اول كمي گشتيم بعد كه دنبال جا براي اسكان بوديم خيلي طول كشيد تا جايي را پيدا كنيم و اين هم دختر طلاي مامان بعد از پيدا كردن يك خانه خوب و راحت كه صاحبش يك خانم سني خيلي مهربان و تميز بود
بعد غروب رفتيم قايق سواري كه توي يك جزيره پياده ميكرد و انجا قبلا يك روستاي مسكوني بوده اما الان فقط يك كارخانه شيلات انجا بود و بخاطر نبود اب و ديگر امكانات سكنه اي نداشت اما وقتي رسيديم به جزيره قايقران گفت چون دير وقت است ديگه پياده نميكنيم نتيجه اين شد كه ما فقط قايق سواري كرديم كه فرنيا زياد خوشش نيامد
وقتي روي اين اسكله چوبي از قايق پياده شديم فرنيا حاضر نبود روي ان راه بره و همش ميگفت كمك كن
و اين هم بابايي كمك كننده و فرنيا خانم دست در دست پدر قهرمان و شجاع!!!!! ببين بعد از گرفتن دست بابايي چقدر راحت روي اسكله راه ميره
باز فرنيا كنار دريا و باز هم درخواست كمك!!!
اخيش بلاخره يك جاي امن و صاف اين دختري گير اورده بود و بعدش مثل اينكه خيلي هم از دريا بدش نمي امد با گريه از اينجا بلندش كرديم
توي راه برگشت يك شتر ديديم و فرنيا بهش ميگفت الاغ اخه گل دختري تا حالا شتر نديده بود ان هم از نوع يك كوهانه توي عكسهايي كه دختري ديده بود هميشه شترها دوكوهانه بودند
البته پياده شديم و فرنيا شتر را ناز هم كرد