عكسهاي خانه بازي
سلام طلا خانم اين هم عكسهايي كه قولش را ديروز دادم بماند كه شما ديشب با ديدن عكسها و فيلمي كه ازت گرفته بوديم ساعت 10شب ياد بازي افتادي و با گريه ميخواستي باز ببريمت انجا همش ميگفتي توپ يعني استخر توپ را خيلي پسنديده بودي
حيف كه خانه ما جا نداره وگرنه حتما از اين خانه ها واست ميخريدم خيلي دوست داشتي بري توي خانه و كنار پنجره بشيني و از توي خانه بيرون را نگاه كني اينقدر واست جالب بود كه در و پنجره خانه باز و بسته ميشد
اين هم همان ماشين است كه گفتم دوستش داشتي با اينكه عكسش تار است اما خواستم عكسي از ماشين بازيت يادگاري داشته باشي انشالله ايندفعه كه بريم خريد بازم ميبريمت اينجا بازي كني
عزيزم به چي نگاه ميكني نقاشي دوستت خيلي قشنگه خانمم تو هم ياد ميگيري خيلي قشنگترش را ميكشي
ايندفعه نه تنها تو دفعه اولت بود واسه مامان هم دفعه اول بود كه اينجورها امده بود دفعه بعد خيالم راحتتره كه ميتوني تنهايي بازي كني و فك كنم عكسهاي بهتري بتونم ازت بگيرم و تازه براي بعدا اماده بشي كه خانمي اينجا بازي كنه تا من و بابايي بريم خريد