ما برگشتیم
قشنگ مامان سلام جمعه شب از خانه مامان بزرگ برگشتیم و تاحالا مامان وقت نکرده بیاد برات بنویسه امیدوارم 5شنبه بتونم کامل از خجالتت در بیام خیلی عکس گرفتیم و خیلی خوش گذشت و از همه مهمتر حالت خوب شده و اشتهات هم یواش یواش داره بهتر میشه بقول معروف هر روز بهتر از دیروز و یک خبر که مال اول ماه هستش از اول ماه برگشتی همان مهد قبلیت یعنی مهد گلشن اینجا چون با مربیها اشنا بودی اصلا نگران نبودم و شما هم که حسابی انجا بازی میکنی و خوش میگذرونی فقط نمیدونم چرا اصلا از مهد و اتفاقاتی که میافته تعریف نمیکنی مامانهای دیگه میگن بچه ها خیلی از مهد حرف میزنند مثلا دیروز مامان نیکان میگفت نیکان توی خانه اخم کرده و وقتی ازش پرسیده چرا اخم میکنی گفته خال...