هفته اخر ارديبهشت يك مسافرت سه روزه
خوب روز چهارشنبه راه افتاديم به سمت قم و شب خانه دوست بابايي كه يك دختر ناز هم داره مونديم و فرداش راهي سفر شديم مقصد محلات و آبگرم محلات بود دخترم هم مثل خودم عاشق اين مدل صبحانه خوردن است همه چيزهايي كه جلوش است را خودش رفته يكي يكي اورده سرميز بعد از صبحانه كمي بازي در محوطه رستوران بعد وقتي بابا داشت از پارك ميامد بيرون فرنيا اينجوري جلوي ماشين نشسته بود بعد كه گفتيم خوب بيا پايين گفت ميشه من همينجا بشينم خنديديم و گفتيم اينجوري كه خطرناكه گفت خوب باشه برم روي سقف ماشين قول ميدم ميله هاي باربند را محكم ميگيرم كه نيفتم بعد راهي دليجان شديم شهر هاي توي مسير توي ماه ارديبهشت بسيار زي...